این وبلاگ منسوخ شده و وبلاگ جدیدم اینه:
ابوبکر محمد پسر زکریای رازی فیلسوف ، عالم طبیعی ، شیمیدان و پزشک بزرگ ایران اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است. تولد رازی در اوایل شعبان سال ۲۵۱ هجری در ری بود. در همین شهر به تحصیلات در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت کرد و بعید نیست که توجه او به تحصیل علم کیمیا نیز در ایام جوانی جلب شده باشد. توجه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی و بنابر قول ابوریحان بیرونی پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا جلب شده باشد. مورخان نوشته اند ؛ رازی در سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصورابن اسحاق حاکم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید که سابقه نداشت. محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال ۳۱۳ هجری نوشته و تعداد تألیفهای وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است. از مهمترین آثار او "الحاوی" است که به نظر از "قانون" ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه و در بسیاری موارد تنها کتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دایرهٔ المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست. محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است. اثر دیگر رازی "طب المنصوری" است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتین ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپائیان بوده است. کتاب "من لا یحضره الطبیب" اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معالجات مختلف است. یکی دیگر از آثار او کتاب "برء الساعه" است. در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از کارهای مهم او که متکی به آزمایشهای متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است. محمد رازی کتابهای متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است که از آن جمله کتاب "الاکسیر" و کتاب "التدبیر" را باید نام برد. محمد رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و مطالعه نابینا شد.این فیلسوف و پزشک نامی ایران علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مآخذ بر می آید وی کتابهای متعدد در کلیات مسائل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است و آنها عبارتند از: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر، المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا، فی العاده ، المدخل الی المنطق، کتاب البرهان، کیفیه الاستدلال، العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه، رساله در انتقاد اهل اعتزال، قصیده الهیه، الحاصل فی العلم اللهی، الشکوک علی ابرقلس، ردنامه فرفوریس به انابون المصری، النفس الصغیر، النفس الکبیر، الطب الروحانی، فی السیره الفلسفیه، امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و معاد و ناقدان خود بر علم الهی و رد بر ثنوی نگاشت. کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام "فی النبوات" و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام "حیل المتنبین" مشهور به "مخاریق الانبیاء" نگاشته بوده است. محمد رازی علاوه بر تألیفهای فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطون رساله "طیماوس" را شرح کرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون "جوامع قاطیفوریاس" و "انالوطیقا" ترتیب داد و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد. در دایرهٔ المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زکریای رازی آمده است: محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عینا آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، در باب وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اکتشافات مهمی از قبیل اکتشاف الکل و اسید سولفوریک نایل آمد. وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است. مسعودی در کتاب "التنبیه و الاشراف" گفته است : رازی در سال ۳۱۰ هجری کتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد که از شاگردان کندی و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود. اهمیت محمد رازی در فلسفه بیشتر از آن جهت است که او خلاف بسیاری از معاصران خود در فلسفه عقاید خاصی که اغلب مخالف با آراء ارسطو است ، داشته است.
دید کلی
اگر ، بعنوان یک شیمیدان آلی ، قرار بود ده ترکیب آلیفاتیک انتخاب کنید و سپس در جزیرهای رها شوید، شما قطعا الکلها را برمیگزیدید. شما میتوانید از آنها تقریبا هر ترکیب آلی دیگر را بسازید، آلکیل هالیدها ، آلکنها ، اترها ، آلدئیدها ، کتونها ، اسیدها ، استرها و دهها ترکیب دیگر.
از آلکیل هالیدها ، میتوانید واکنشگرهای گرینیار را بسازید و از واکنش این واکنشگرها با آلدئیدها و کتونها الکلهای پیچیدهتری را بدست آورید و غیره. در آن جزیره دور افتاده ، از الکلهای خود ، نه فقط بعنوان ماده خام استفاده میکنید، بلکه آنها را به دفعات ، بعنوان حلال برای انجام واکنشها و برای متبلور کردن فراوردهها بکار میبرید.
اهمیت الکلها
ما نمیتوانیم در هیچ یک از بخشهای شیمی آلی خیلی جلو برویم، بدون اینکه به الکلها بربخوریم. الکلها در استخلاف هسته دوستی بعنوان سوبسترا و بعنوان هستهدوست شرکت میکنند. مهمترین و سادهترین اثر کاتالیزوری متعلق به الکلهاست که در شیمی انواع ترکیبها ، در لوله آزمایش و در ارگانیسم زنده ، نقش کلیدی برعهده دارد.
الکلها به آلکیل هالیدها و سایر ترکیباتی که استخلاف هستهدوستی انجام میدهند، تبدیل میشوند، استخلافی که معرفی انواع گروههای عاملی در یک مولکول را امکان پذیر میسازد. الکلها امکان دسترسی ما به ترکیبهایی با حالتهای اکسایش بالاتر ، یعنی آلدئیدها ، کتونها و اسیدهای کربوکسیلیک را فراهم میسازند.
ساختار الکلها
فرمول عمومی الکلها ، ROH است که در آن ، R یک گروه آلکیل یا آلکیل استخلاف شده است. این گروه میتواند نوع اول ، دوم یا سوم باشد، ممکن است زنجیرباز یا حلقهای باشد، ممکن است دارای یک اتم هالوژن ، هیدروکسیلهای بیشتر یا یکی از بسیاری گروههای دیگری باشد که فعلا برای ما ناآشنا است.
همه الکلها ، دارای گروه هیدروکسیل (-OH) هستند که بعنوان گروه عاملی ، خواص مشخصه این خانواده از ترکیبها را تعیین میکند. تغییر و تنوع در ساختار R میتواند بر سرعت واکنشهای الکلها و حتی در موارد معدودی بر نوع واکنشها نیز تاثیر گذارد.
فنل
نکتهای در مورد تفاوت الکلها و فنلها
ترکیباتی که در آنها گروه هیدروکسیل مستقیما به یک حلقه آروماتیک متصل است، الکل نیستند، بلکه این ترکیبات ، فنل هستند و با الکلها آنچنان تفاوت فاحشی دارند که آنها را در مبحثی دیگر باید مورد بررسی قرار داد.
طبقهبندی الکلها
الکلها بسته به نوع کربن حامل گروه OH- ، به سه دسته نوع اول ، نوع دوم یا نوع سوم طبقهبندی میشوند:
C(R)_3-OH ، C(R)_2H-OH ، CR(H)_2-OH .
یک واکنش اکسایش که مستقیما با دخالت اتمهای هیدروژن متصل به کربن حامل گروه OH- انجام میشود، در طبقه از الکلها ، روندی کاملا متفاوت دارد.
اما ، معمولا ، الکلهای طبقات مختلف ، فقط از نظر سرعت یا مکانیسم واکنش و به هر طریقی هماهنگ با ساختارشان ، با هم تفاوت دارند. بعضی از استخلافها میتوانند آنچنان بر واکنش پذیری یک الکل تاثیر گذارند که آن را با الکلهای طبقههای دیگر مشابه سازند.
منابع صنعتی الکلها
الکلها ، موادی این چنین مهم در شیمی آلیفاتیک ، نه تنها باید از نظر واکنشها بسیار گوناگون و تنوع پذیر باشند، بلکه به مقدار زیاد و با قیمت ارزان نیز باید قابل تهیه باشند. برای بدست آوردن الکلهای سبک که تکیهگاه سنتز آلی آلیفاتیک هستند، سه روش اصلی وجود دارد، روشهایی که میتوانند همه منابع مواد آلی را مورد استفاده قرار دهند. یعنی نفت ، گاز طبیعی ، زغال سنگ و زیست توده. این سه روش عبارتند از:
آبدارکردن آلکنهای بدست آمده از کراکینگ نفت.
فرایند السک از آلکنها ، مونوکسید کربن و هیدروژن.
تخمیر کربوهیدراتها.
علاوه بر این سه روش اصلی ، روشهای دیگری نیز با کاربرد محدود وجود دارند. بعنوان مثال ، متانول از هیدروژندار کردن کاتالیزوری مونوکسید کربن بدست میآید. مخلوط هیدروژن و مونوکسید کربن با نسبت ضروری ، از واکنش آب با متان ، آلکانهای دیگر ، یا زغال سنگ در دمای بالا بدست میآید.
خواص فیزیکی الکلها
دمای جوش
در میان هیدروکربنها ، به نظر میرسد که عوامل تعیین کننده دمای جوش ، عمدتا وزن مولکولی و شکل مولکول باشند. در الکلها ، با افزایش تعداد کربن ، دمای جوش بالا میرود و با شاخهدار کردن زنجیر ، دمای جوش پایین میآید، اما نکته غیر عادی در مورد الکلها این است که آنها در دمای بالا به جوش میآیند. این دمای جوش بسیار بالاتر از دمای جوش هیدروکربنها با وزن مولکولی یکسان است و حتی از دمای جوش بسیاری ترکیبها با قطعیت قابل ملاحظه بالاتر است.
دمای جوش بالای آنها ، به علت نیاز به انرژی بیشتر برای شکستن پیوندهای هیدروژنی است که مولکولها را در کنار هم نگه داشتهاند.
حل شدن الکلها
رفتار الکلها بعنوان حل شده نیز توانایی آنها برای تشکیل پیوندهای هیدروژنی را منعکس میکند. برخلاف هیدروکربنها ، الکلهای سبک با آب امتزاجپذیرند. از آنجا که نیروهای بین مولکولی الکلها همانند نیروهای بین مولکولی آب است، دو نوع مولکول با یکدیگر قابل اختلاط هستند. انرژی لازم برای شکستن یک پیوند هیدروژنی بین دو مولکول آب یا دو مولکول الکل ، با تشکیل یک پیوند هیدروژنی بین یک مولکول آب و یک مولکول الکل تامین میشود.
مقدمه
شکل گیری
منظومه شمسیحدود 5 میلیارد سال پیش ، از ابری متشکل از
گاز و غبار بین ستارهای، آغاز گردید.
جاذبهباعث انقباض ابر شده و کره متراکمی از گاز در مرکز ابر بوجود آورد. جاذبه همچنین باعث دوران هر چه سریعتر ابر شد. هنگام دوران، مواد موجود در ابر، پهن شده و حلقه ای به وجود آمد که نواحی متراکم مرکزی را در بر می گرفت. سرانجام در این ناحیه متراکم ، گرمای لازم برای وقوع واکنشهای هستهای فراهم گشت و بدین ترتیب ،
ستاره خورشیدبوجود آمد. اعضای کوچکتر منظومه شمسی از مواد موجود در این حلقه بوجود آمدند. این اعضاء عبارتند از
سیارات،
سیارکهاو
ستاره دنباله دار.
شمسی از ابری متشکل ازگاز و غبار ، پدید آمد. |
خانواده منظومه شمسی
تمام
اجرام آسمانیکه در یک منظومه مداری قرار دارند، تحت تأثیر جاذبهای دو جانبه به دور یک جرم مشترک مرکزی میچرخند. در
منظومه زمین _ ماهمرکز جرم مشترک در فاصله 4748 کیلومتری (2950مایلی) هسته زمین قرار داشته و از سطح زمین خارج نشده است. در مورد منظومه شمسی ، مرکز جرم مشترک همواره با تغییر موقعیت نسبی سیارهها ، در حال تغییر است. این مرکز در فاصلهای حدود 300000 کیلومتر (186000 مایل) خارج از سطح خورشید قرار دارد.
سیارات منظومه شمسی
- سیاره ماه
- سیاره عطارد
- سیاره زهره
- سیاره زمین
- سیاره مریخ
- سیاره مشتری
- سیاره زحل
- سیاره سیاره اورانوس
- سیاره نپتون
- سیاره پلوتون
- سیاره سدنا
تمام خصوصیات زیر در مقایسه با زمین میباشد
سیاره | قطر استوا |
جرم | شعاع مدار |
سال | روز |
---|---|---|---|---|---|
عطارد | 0.382 | 0.06 | 0.38 | 0.241 | 58.6 |
زهره | 0.949 | 0.82 | 0.72 | 0.615 | -243 |
زمین | 1.00 | 1.00 | 1.00 | 1.00 | 1.00 |
مریخ | 0.53 | 0.11 | 1.52 | 1.88 | 1.03 |
مشتری | 11.2 | 318 | 5.20 | 11.86 | 0.414 |
زحل | 9.41 | 95 | 9.54 | 29.46 | 0.426 |
سیاره اورانوس | 3.98 | 14.6 | 19.22 | 84.01 | 0.718 |
نپتون | 3.81 | 17.2 | 30.06 | 164.79 | 0.671 |
پلوتون* | 0.24 | 0.0017 | 39.5 | 248.5 | 6.5 |
سدنا* | - | - | - | - | - |
محل قرار گرفتن قمرهای سیارات منظومه شمسی منبع:دانشنامه رشد |
دیدکلی:
مواد رادیواکتیو از اتم های ناپایداری تشکیل می شوند که تجزیه می شوند و انرژی سطح بالایی به نام تابش رادیواکتیو را آزاد می کنند این اتمها نهایتا عناصر جدیدی را تشکیل می دهند. سه نوع تابش رادیواکتیو وجود دارد که ذرات آلفا ، ذرات بتا ، و پرتوهای گاما خوانده می شوند.
اطلاعات اولیه:
پرتو آلفا (دو پروتون و دو نوترون): جرم چهار واحد اتمی (a.m.u) و بارالکتریکی مثبت در پرتو بتا (الکترونهای سریع): جرم ناچیز و بارالکتریکی منفی یک و پرتو گاما (موج الکترومغناطیسی): بدون جرم و بدون بار (مثلا انرژی خالص)
تاریخچه: حدود اواخر قرن نوزدهم اکثر دانشمندان بر این عقیده بودند که تمام مسائل عمده فیزیک حل شده اند ، به غیر از چند مورد جزئی برای قطعیت دادن به برخی نظریه های ضروری بود. در سال 1895 ، رزتگن اشعه ایکس را کشف کرد. این اشعه نخست در معاینات پزشکی به کار رفت و بعدها برای بررسی ساختمان اساسی مواد مورد استفاده قرار گرفت چند ماه بعد ماری کوری این پدیده جدید را رادیو اکتیو نامید. او و شورش پی یر کوری ، همچنین پولونیم (po ، فلز ضعیف) و رادیم (Ra ، فلز قلیایی خاکی) را کشف کردند. ماری کوری نخستین کسی بود که از اصطلاح «رادیواکتیو» برای موادی که فعالیت الکترومغناطی قابل توجه دارند استفاده کرد. خاصیت رادیواکتیویته این دو عنصر جدید از اورانیم بیشتر بود.
سیر تحولی و رشد:
ماری کوری تحقیق خود را با جستجوی کاربردهای پزشکی رادیواکتیو ادامه داد. و قدرت تشعشع ترکیبات اورانیم را اندازه گرفت و تحقیق خود را به عناصر دیگر از جمله توریم ، گسترش داد.
- در سال 1934 میلادی زوج ژولیو- کوری رادیواکتیویته مصنوعی را کشف کرد.
- ماری کوری پی یر کوری همراه با فیزیکدان فرانسوی هانری بکرل (1908-1852 م) مدل دیوی انجمن سلطنتی انگلستان و جایزه نوبل را در فیزیک برای کشف رادیواکتیو دریافت دریافت می کنند. پی یر کوری کشف می کند که رادیم Ra خود بخود حرارت آزاد می کند. این خاصیت نمود ثبت شده از انرژی اتمی به شکل گرماست.
در سال 1910 میلادی در کنفرانس بروکسل در مورد رادیواکتیویته ، واحد رادیواکتیویته به افتخار او کوری نامیده شد. در مورد کشف رادیواکتیویته توسط هانری بکرل باید بگوییم که در سال 1896 میلادی ، بکرل در جستجوی شواهدی بود که ثابت کند مواد شیمیایی که نور طبیعی فلوئورسان هستند از خود پرتو ساطع می کنند.
او یک نمونه سولفات پتاسیم اورانیم را برداشت و آن را همراه با یک صفحه عکاسی در کاغذ سیاه پیچید. از آنجا که روزی ابری بود. نمونه بکرل خاصیت فلوئورسانی را از خود نشان نمی داد. او آن را درکشویی در آزمایشگاه خود گذاشت و به آزمایشهای خود در مورد لامپهای اشعه کاتدی ادامه داد. چند روز بعد ، دریافت که نمونه تصویری را بر روی صفحه عکاسی ایجاد کرده است. این نشان می داد که ماده مذکور شکلی از تشعشع را که بعدا ماری کوری آن را رادیواکتیویته نامید ، از خود ساطع کرده است.1922 میلادی نیلز بور نظریه طیفهای ساختار اتمی را منتشر کرد و در 1927 میلادی اصل مکمل بودن را تنظیم می کند که رفتار پیچیده رادیواکتیویته را توصیف می کند.
ارنست رادرفورد فیزیکدان بریتانی نیوزلندی الاصل (1871-1937) بر روی رادیواکتیویته و ماهیت ذرات آلفا (دارای بار مثبت) تحقیق کرد و متوجه شد که بار مثبت اتم در مرکز آن و در هسته ای ریز و متراکم متمرکز است. در سال 1930 میلادی رادرفورد تشعشعات مواد رادیواکتیو را منتشر کرد.
تابشهای رادیواکتیو:
چنان که گفته شد سه نوع تابش رادیواکتیو وجود دارد که ذرات آلفا از چهار ذره اتمی ، یعنی دو پروتون و دو نوترون تشکیل می شوند. این ذرات ضعیفترین نوع تابش رادیواکتیو هستند. و بار الکتریکی مثبت دارند. مسیر آنها را می توان با صفحه کاغذ مسدود کرد. ذرات بتا قدرتمند و از ذرات اتمی که الکترون خوانده می شوند و بار منفی دارند تشکیل می شوند. این کاغذ عبور می کند ولی آلومینیوم آن را مسدود می کند. پرتوهای گاما از همه قدرتمند ترند. آنها امواج الکترومغناطیسی اند و فاقد بارالکتریکی می باشند. اما پرتوهای گاما را فقط لایه ضخیمی از سرب متوقف می سازد. خروجی یا تابش رادیواکتیو می تواند وارد بافتهای زنده شود و به آنها صدمه بزند. بنابراین اطراف آن باید کنترل شود. این تابش را با وسیله ای به نام شمارنده گایگر – مولر ، که نام آن از مخترعانش اقتباس شده است ، می توان اندازه گرفت. وقتی تابش رادیواکتیو وارد این شمارنده می شود ، گاز موجود در آن حامل الکتریسیته می شود. مقدار بار را می توان روی صفحه ای قرائت کرد یا از طریق یک بلند گو به صورت صداهای تیک تیک خاصی شنید.
نیمه عمر:
نیمه عمر یک ماده زمانی است که طول می کشد تا خاصیت رادیواکتیویته آن به نصف کاهش یابد. مثلا نیمه عمر کربن 14 (شکل خاصی از عنصر کربن) 5600 سال است. یعنی 5600 سال طول می کشد تا نصف اتم های رادیواکتیو کربن دچار فروپاشی شوند ، یا یک گرم از اتم های رادیواکتیو به نیم گرم تقلیل یابد. 5600 سال دیگر طول می کشد که همین مقدار نیز به نصف برسد و به همین ترتیب.
نیمه عمر عناصر مختلف از چند ثانیه تا میلیونها سال متغیر است. فروپاشی شبکه ای زباله های اتمی زیان بخش حاصل از نیروگاههای هسته ای میلیونها سال طول می کشد. و همه موجودات زنده روی زمین حاوی مقدار معینی کربن 14 (کربن رادیواکتیو) هستند که با تبادل مداوم گازهای اکسیژن و دی اکسید کربن بین موجودات زنده و جو زمین تشکیل می شود. وقتی یک گیاه یا حیوان می میرد ، این تبادل متوقف می شود و کربن 14 شروع به فروپاشی می کند.
دانشمندان می دانند که نیمه عمر این کربن 5600 سال است. بنابراین پس از این مدت جسم مرده دقیقا نصف تشعشع رادیواکتیو زمان زندگی خود را ساطع می کند. این فروپاشی با آهنگ ثابتی انجام می شود و در نتیجه این امکان وجود دارد که با اندازه گیری میزان تابش زمان مرگ موجود مورد نظر را دریافت. باستانشناسان از عمر بعضی کربن برای یافتن تاریخ مومیایی های مصر باستان استفاده کرده اند.
از دیدگاه نظری ، همه مواد رادیواکتیو نهایتا به سرب تبدیل می شوند ، هسته اتم سرب پایدار است و بنابراین خاصیت رادیواکتیو ندارد.اما این امر به طور تجربی اثبات نشده است. زیرا نیمه عمر بعضی از عناصر بیش از عمر انسانهاست.
عناصر متداول و نیمه آنها:
اورانیم 238 نیمه عمر آن 5 میلیارد سال
اورانیم 235 نیمه عمر آن700 میلیون سال
پلوتونیم239 نیمه عمر آن 24000سال
کربن 14 نیمه عمر آن 5600 سال
ید131 نیمه عمر آن 8 روز
طلای 198 نیمه عمر آن 3 روز
سدیم 24 نیمه عمر آن 15 ساعت
فلوئور 17 نیمه عمر آن 1 دقیقه
پولونیم 214 نیمه عمر آن00000003/0 ثانیه
سرب پایدار(بدون نیمه عمر)
کاربردها:
بسیاری از ایزوتوپها رادیواکتیو هستند یعنی ذرات با فرکانس بالا را از هسته (مرکز) اتمهای خود ساطع می کنند. از آنها می توان برای دنبال کردن مسیر مواد متحرکی که از دید پنهان هستند ، مانند جریان خون در بدن یک بیمار در بیمارستان ، استفاده کرد.
- در جریان خون:
مقدار کمی از یک ایزوتوپ رادیواکتیو به درون جریان خون بیمار تزریق می شود. سپس مسیر آن توسط آشکار سازهای خاصی که فعالیت رادیواکتیویته را مشخص می کنند دنبال می شود. این اطلاعات به یک کامپیوتر داده می شود که صفحه آن هرگونه اختلالی مانند انعقاد خون در رگها را نشان می دهد. با استفاده از روشی مشابه ، می توان از ایزوتوپها برای مطالعه جریان مایعات در تاسیسات شیمیایی نیز استفاده کرد.
- در فرسودگی ماشین آلات:
آهنگ فرسودگی ماشین آلات صنعتی را نیز می توان با استفاده از ایزوتوپها اندازه گرفت. مقادیر اندکی از ایزوتوپها رادیواکتیو به بخشهای فلزی ماشین آلات ، مانند یاتاقانها و رینگ پیسونها اضافه می شود. سپس سرعت فرسودگی با اندازه گرفتن رادیواکتیویته روغنی که برای روغنکاری این بخشها به کار رفته است محاسبه می شود.
اندازه گیری رادیو اکتیویته
خروجی یا تابش رادیواکتیو می تواند وارد بافتهای زنده شود و به آنها صدمه بند ، بنابراین اطراف آن باید کنترل شود . این تابش را با وسیله ای به نام شمارنده گایگر ـمولر ، که نام آن از مخترعانش اقتباس شده است ، می توان اندازه گرفت وقتی تابش رادیو اکتیو وارد این شمارنده می شود ، گاز موجود در آن حامل الکتریسیته می شود . مقدار بار را می توان روی صفحه ای قرائت کرد ، یا از طریق یک بلندگو به صورت صداهای تیک تیک خاصی شنید.
منبع:http://daneshnameh.roshd.ir
هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن
هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول [e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده کنید!
1- اوبا سر بزرگ متولد شد
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.
2 - حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئنا انیشتن می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.
3 - او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.
4 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.
5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
6 - او فقط یکبار رانندگی کرد
انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.
یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول کرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.
در این حین راننده باهوش گفت "سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.
7 - الهام گر او یک قطب نما بود
انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.
8 - راز نهفته در نبوغ او
بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.
توماس ادیسون
مخترع امريكايي ( 1847- 1931)
» توماس اديسون» در سال 1847 در شهر «ميلان»، در ايالت «اوهايو» امريكا متولد شد. تام در كودكي مانند ديگر بچه ها در مدرسه موفق نبود و مادرش تصميم گرفت او را در خانه تحت تعليم قرار دهد. از اين رو، تعداد زيادي كتاب به او داد تا مطالعه كند. تام پسري كنجكاو بود و هميشه در تلاش بود تا بفهمد چيزهاي اطرافش چگونه عمل مي كنند و دوست داشت بتواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند.
تام در دوران جواني آزمايشگاهي درست كرد؛ جايي كه مي توانست ايده ها و نظرياتش را آزمايش كند. او بسياري از چيزها را در همين آزمايشگاه اختراع كرد. زمانى كه اديسون 7 ساله بود، خانواده اش به ميشيگان نقل مكان كردند. 4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شيرينى در قطار بين پورت هورون و ديترويت مشغول به كار شد. اين شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه كافى به كارهاى ديگر مشغول شود. او در سال 1862 هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه بر اين، اديسون يك دوره كارآموزى به عنوان تلگرافيست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همين رشته به كار خود ادامه داد.
اديسون نخستين اختراع خود را كه يك دستگاه شمارش برگه هاى راى بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما اين دستگاه در كنگره آمريكا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا كه اين هراس وجود داشت كه بتوان در كار آن تقلب كرد. يك سال بعد، او در نيويورك مدير كمپانى استاك اند گولد شد، شركتى را به اسم خود تاسيس كرد و از اين زمان به سرعت در كارهايش ترقى كرد.
توماس اديسون در سال 1871 با خانم مرى استيل ول (M .Stillwell) ازدواج كرد و در همين سال هم نخستين ماشين تحرير را اختراع نمود. در اين دوره او در يك آزمايشگاه در نيوجرسى كار مى كرد. در تاريخ هجدهم ژوئيه سال 1877 اديسون فونوگراف يا دستگاه ضبط صدا را اختراع كرد و نخستين انسانى بود كه صداى ثبت شده خود را شنيد.
در سال 1879 لامپ اختراعى او كه از يك رشته ذغالين ساخته شده بود، بيش از 40 ساعت درخشيد. علاوه بر اين، اديسون كار دستگاه تلفن را به وسيله يك ميكروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشيد. در سال 1880 در منلوپارك - نخستين كارخانه لامپ سازى- شروع به كار كرده و در كنار اين كار به اختراعات ديگر خود از جمله فيوز الكتريكى، دستگاه هاى اندازه گيرى و تكامل ديناموهاى ماشين هاى بخار پرداخت. در سال1883 اثر اديسون كه بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الكتريكى منجر شد، رسماً به نام او ثبت گرديد. تا سال 1890 اديسون كار فونوگراف را بهبود بخشيد و شركت اديسون جنرال الكتريك را تاسيس كرد. اما برخلاف شايعات موجود، اديسون مخترع صندلى الكتريكى نبود. اين صندلى توسط يكى از همكاران او به نام هارولد پى براون اختراع شد.
در سال 1891 اديسون دستگاه سينماتوگراف، كه يكى از مراحل ابتدايى تكامل دوربين فيلمبردارى بود را اختراع كرد. بايد متذكر شويم كه اختراعات اديسون كه فهرست آن پايانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، ميكروفون و لامپ الكتريكى در واقع تنها بهبود و تكامل كار دستگاه هاى اختراع شده پيشين بودند.
اختراع مورد علاقه اش، گرامافون يا دستگاه ضبط صوت بود. معروفترين اختراع اديسون، چراغ حبابي بود. در آن زمان، مردم براي روشن كردن خانه هايشان از چراغ هاي نفتي و گازي استفاده مي كردند. اديسون مي دانست كه استفاده از الكتريسيته بسيار ساده تر و ارزانتر خواهد بود. مشكل اينجا بود كه كسي نمي دانست چگونه بايد اين كار را انجام دهد. اديسون مدت زيادي بر روي ايده اش كار كرد. وي بسياري از چيزها را مورد آزمايش قرار داد كه هيچ كدام عمل نمي كردند، اما هيچ گاه مايوس نشد و كارش را قطع نكرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزي كه توانست آنچه را مي خواست، بدست آورد. امروز، شما به سادگي مي توانيد با فشار دادن كليدي، هر زمان نور و روشنايي را داشته باشيد. در سال 1882 اديسون اولين نيروگاه برق را در نيويورك ايجاد كرد كه به 85 مشتري برق مي فروخت و توانايي روشن كردن 5000 لامپ را دارا بود. وي همچنين دوربين متحرك را اختراع كرد. بسياري از ماشين هاي الكتريكي كه امروزه در خانه ها يا مدارس مورد استفاده قرار مي گيرد، از ايده ها و نظريات اديسون نشات گرفته اند.
اختراع كردن بهترين چيزي بود كه اديسون به آن علاقه داشت. او ابتدا مي انديشيد كه اشياء پيرامونش چگونه كار مي كنند، سپس فكر مي كرد كه چگونه مي تواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند؛ كه به آن الهام مي گويند. اما قسمت مشكل كار اينجا بود كه اديسون بايد ايده هايش را در عمل پياده مي كرد. او انواع چيزها را استفاده مي كرد تا در نهايت، آن چه را كه دقيقاً مي خواست، پيدا كند. خود او آن را سخت كاركردن و نااميد نشدن مي دانست. او مي گفت :
«اختراع يك درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتكار و جديت است».
اديسون در اول فوريه 1893، كار ساختمان «بلك ماريا» نخستين استوديوي تصاوير متحرك را در «وست اورنج» نيوجرسي به پايان برد. او كوشيد تا اختراع دوربين فيلمبرداري را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاري از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعاي او در يك دادگاه استيناف ايالات متحده رد شد. وي در سال 1894، تحقيقاتي را در زمينه تركيب فيلم و صدا به انجام رساند كه سرانجام منجر به اختراع «كينه توفون» گرديد. اين دستگاه تركيب ناهماهنگي از كينه توسكوپ و گرامافون استوانه اي بود كه با استقبال مردم مواجه نگرديد.
اديسون در روز 6 ژانويه 1931 درخواست نامه ثبت آخرين اختراع خود « وسيله نگهدارنده اشياء هنگام آبكاري» را به اداره اختراعات فرستاد، اما پيش از دريافت پاسخ خود و در سن 84 سالگي درگذشت.
آلفرد لوتار وگنر در اول نوامبر 1880 در برلین متولد شد. وی دکترای خود را در سال 1904 در رشته ستاره شناسی از دانشگاه برلین دریافت کرد. وی بر پایه مطالعاتی که داشت مجذوب نظم هواشناسی گردید. وی با دختر یکی از مشهورترین هواشناسان به نام ولادمیر کوپن ازدواج کرد. وی از اولین پیشگامان ثبت اطلاعات آب و هوایی در آسمان و با استفاده از بالن بود و جبهه های هوایی را بوسیله بالن دنبال می کرد. سخنرانی های وی به کتاب های درسی استاندارد در هواشناسی تبدیل شدند و مدت ها تحت عنوان "ترمودینامیک اتمسفر" به تدریس آنها پرداخته شد. وی استاد دانشگاه ماربورگ بود و در سال 1911 زمانی که وی در کتابخانه دانشگاه مشغول مطالعه بود پی به شباهت فسیل های شناخته شده در لایه های زمین شناسی قسمت هایی شد که در حال حاضر توسط اقیانوس از یکدیگر جدا شده اند. وی به شباهت مرز قاره ها به یکدیگر توجه کرد و بیان داشت به نظر می رسد که قاره ای بزرگ توسط یک اره مویی در طول مرز کنونی بریده شده است. اما برای اثبات این ادعا وگنر باید به جمع آوری شواهدی می پرداخت تا فرضیه خود را ثابت کند. وی اعتقاد داشت که بر اساس شواهد فسیلی یک ابرقاره در 200 میلیون سال قبل وجود داشته که به قطعات مختلف و قاره های کوچکتر تقسیم شده است. وگنر از عوارض زمینی، فسیل ها و آب و هوا به عنوان شواهد پشتیبان فرضیه خود در مورد اشتقاق قاره ها استفاده کرد. مثال هایی از عوارض زمینی مانند رشته کوه های آفریقا و امریکای جنوبی که پس از کنار هم قرار دادن دو قاره در یک خط قرار می گرفتند، همچنین لایه های ذغال دار در اروپا که با لایه های ذغال دار امریکای شمالی تطابق داشتند ارائه شد. وگنر متوجه شده که فسیل های خزندگان مانند مزوساروس و لیستروساروس در محل هایی یافت می شوند که امروزه توسط اقیانوس از یکدیگر جدا افتاده اند و خزندگان نمی توانسته اند این مسیر طولانی را شنا کرده باشند. پس وگنر نتیجه گرفت که آنها در یک سرزمین واحد در کنار هم زندگی می کرده اند. از سال 1912 وی آشکارا به دفاع از انگاره "اشتقاق قاره ای" پرداخت و بیان داشت که قاره های امروزی در ابتدا به یکدیگر متصل بوده و یک سرزمین واحد را تشکیل می داده اند. در سال 1915 وگنر در کتاب "منشا قاره ها و اقیانوس ها" انگاره خود را منتشر کرد و نام "پانگه آ"( به معنی همه سرزمین ها) را برای ابرقاره اولیه انتخاب نمود. وی در این کتاب شواهد فراوان و متنوعی را از علوم مختلف برای انگاره خود بیان کرد. انگاره وی در دهه 1920 گسترش یافت و شواهد مبسوطی به آن افزوده گردید. آخرین شواهد مربوط به مشاهدات مهمی از اعماق اقیانوس هایی بود که از نظر زمین شناسی بسیار جوان بودند و علم اقیانوس شناسی بود. آلفرد وگنر برای توضیح چگونگی اشتقاق قاره ها و دور شدن آنها از هم انگاره ای تحت عنوان " گریز از مرکز" ارائه داده بود که بعدا ثابت شد که اشتباه است. این انگاره بیان می داشت که نیروی گریز از مرکز حاصل از حرکت دورانی زمین به دور خود باعث می شود قاره های سنگین به سمت استوا حرکت کنند. وی اعتقاد داشت که این عامل در ترکیب با نیروی حاصل از کشش جزر و مدی (جاذبه خورشید و ماه) علت اصلی اشتقاق قاره ها هستند. با توجه به شواهد زیاد و اتفاقی که وگنر برای انگاره اش جمع آوری کرده بود اما وی نتوانسته بود تا مکانیزم متقاعد کننده ای را برای آن ارائه دهد. بنابراین تنها تعداد کمی از دانشمند ان از ایده های او پشتیبانی کردند که از آن جمله می توان به الکساندر دوتویت از افریقای جنوبی و آرتور هلمز از انگلستان اشاره کرد. در سال 1924 ویرایش امریکایی انگاره وگنر منتشر شد و انجمن زمین شناسان نفت امریکا (AAPG) کنفرانسی را در مخالفت با فرضیه اشتقاق قاره ای ترتیب دادند. در دهه 1930 فرضیه وگنر به کلی مردود و برای 30 سال مهجور گردید. در دهه 50 و 60 میلادی با توسعه علوم زمین و پیشرفت مطالعات و دستگاه ها، شواهد برجسته ای از گسترش بستر اقیانوس ها به همراه آنومالی های مغناطیسی متقارن در اطراف پشته های میان اقیانوسی کشف شد. این شواهد به سرعت فرضیه اشتقاق قاره ای را زنده و مستقیما باعث ایجاد انگاره "زمین ساخت صفحه ای" گردید و آلفرد وگنر به سرعت به عنوان پدر یکی از مهم ترین انقلاب های علمی قرن بیستم شناخته شد. وگنر عضو گروهی بود که برای مطالعه چرخش هوای قطبی به گرینلند اعزام شدند. وگنر در آخرین سفرش در نوامبر 1930، به همراه همکارش راسموس ویلامسن ناپدید شد و جسد وی در 12 می 1931 پیدا شد. دلیل مرگ وی سکته قلبی در اثر فشار بالا عنوان گردید. وی می گفت: ((علم یک فرایند جمعی است و ممکن است در یک زمان طولانی تر از عمر انسان اتفاق بیافتد. اگر من بمیرم، یکی جای من را خواهد گرفت و اگر تو بمیری یکی جای تو را. چیزی که مهم است به نتیجه رسیدن علم است)) به یاد این دانشمند بزرگ، موسسه ای برای مطالعات قطبی و دریایی در سال 1980 در آلمان به نام وی ایجاد شد. دره های برخوردی شهاب سنگ هایی در ماه و مریخ به نام وگنر ثبت شدند و سیارکی با نام وی با عنوان 29227 Wegener نامگذاری گردید.
مولکول ، دستهای از اتمهاست که با پیوندهای شیمیایی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. مولکولهای یک عنصر ، یکسان و فقط حاوی اتمهای از یک نوع هستند. مثلا مولکولهای گاز اکسیژن از دو اتم اکسیژن تشکیل شدهاند. مولکولهای یک ترکیب نیز یکسانند. اما در این مورد ، هر مولکول حاوی بیش از یک اتم است. مثلا در آب ، هر مولکول از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن تشکیل شده است.
همه گازها ، اکثر مایعات و بسیاری از جامدات غیر فلزی از مولکول تشکیل شده است.
اندازه هر مولکول
اندازه مولکولها از حدود یک ده میلیونیم میلیمتر تا یک هزارم میلیمتر متغیر است. سادهترین انواع مولکولها فقط دو یا سه اتم دارند. مثلا گاز هیدروژن از مولکولهایی تشکیل شده است که فقط دو اتم هیدروژن دارند. مولکولهای بزرگتر از انواع مختلفی از اتمها تشکیل میشوند که به صورت ساختار پیچیدهای در کنار هم قرار گرفتهاند. مثلا یک مولکول گلوکز در مجموع ، 24 اتم کربن ، هیدروژن و اکسیژن است.
اما بزرگترین مولکولها در واقع از تعداد زیادی مولکولهای کوچکتر تشکیل میشوند که به صورت الگویی تکرار شونده در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. این مولکولها ، درشت مولکول خوانده میشوند. به عنوان مثال ، درشت مولکول پلی اتیلن از درشت مولکولهایی تشکیل میشود که هر یک از آنها میتواند تا 50000 اتم داشته باشد.
مولکول آب
قطره ای آب اختیار کنید و قطر آن را اندازه بگیرید. این فاصله را بر صد و بعد بر هزار و باز هم بر هزار تقسیم کنید. آنچه بدست میآید، طول تقریبی یک مولکول آب است. همانطور که برای ساختن خانه ، باید تعداد بسیاری زیادی آجر فراهم آوریم، برای تشکیل یک قطره آب نیز به چیزی در حدود یک میلیون میلیون میلیون مولکول آب نیاز داریم.
شکل مولکول آب
مولکول آب ، به ظاهر مانند هلویی است که دو زرد آلو در دو کنار قرار گرفته باشند و هلو که در وسط جای دارد، اتم اکسیژن است و زرد آلوهایی در دو طرف آن ، اتم هیدروژن هستند. رابطه ظریفی به نام پیوند ، اکسیژن را به هر دو اتم هیدروژن متصل میکند. اگر اتمها را با دایره نشلان دهیم، پیوند بین آنها را به وسیله خطهایی مشخص میکنیم که مراکز این دایرهها را بهم وصل میکند.
گاهی ، شکل تقریبی اتمها ، یعنی دایرهها را رسم نمیکنند و فقط مراکز آنها را با خط به یکدیگر مربوط میسازند. دو یا سه خط موازی بین مراکز ، نشان دهنده وجود دو یا سه پیوند است. شیمیدانان به این طریق مولکولها را رسم میکنند.
رقص مولکولها
مولکولی را از قطره آب جدا کنید، شاید یکی را که به هوا بخار میشود، به چنگ بیاورید. مولکول ، مانند فرفره با سرعت خیره کننده ای به دور خود میچرخد. سرعت دوران آن به حدی است که تنها در یک ثانیه ، یک میلیون میلیارد بار میچرخد. فرفره مولکول برخلاف فرفره معمولی ، در سه جهت مختلف دوران میکند. در حالی که مولکول با سرعت میچرخد، اتمهای آن بیقرار میرقصند.
اگر چه رقص اتمها هزار بار از گردش مولکولها آهستهتر است، ولی باز هم خیلی سریع است. همین که کمی بین این اتمها فاصله بیافتد، دوباره به سوی هم میآیند، احوال پرسی مختصری میکنند و باز از هم جدا میشوند. پیوندهای بین اکسیژن و اتمهای هیدروژن مانند فنر باز و بسته میشود و زاویه بین آنها مدام تنگ و گشاد میگردد. به این ترتیب ، مولکول همواره در پیچ و خم است، پیچ خمهایی که موزوناند. سه اتم به هم متصلاند و حرکات آنها به طرز شگفت انگیزی هماهنگ است.
رقص اتمها سه حرکت مختلف دارد: در یکی ، دو پیوند هماهنگ با هم کشیده میشود، در حرکت دو خم ، یک پیوند کشیده و پیوند دیگر جمع میشود و در سومین حرکت ، مولکول به حالت پاباز در میآید.
پازل مولکولی
اتم کربن ، یکی از سودمندترین اتمها برای ساختن مولکول است. این اتم ، با ایجاد چهار پیوند محکم میتواند به چهار اتم دیگر ملحق شود. به این ترتیب ، طبیعت ، این امکان را به ما میدهد که با مولکولهای ساختمانی کربن ، ساختاری سهبعدی بسازیم. مولکولهای اجسام آلی ، مانند مولکولهای اعضای بدن ما ، گیاهان سبز و نفت خام ، همگی از چارچوبهای محتوی اتمهای کربن بوجود آمدهاند.
سادهترین عضو این خانواده از مولکولهای آلی ، دارای یک اتم کربن است که چهار اتم هیدروژن به آن متصل شده است. این مولکول به شکل زنجیر و یا ساختارهای پیچیده تری از قبیل هرم و مکعب باشند. اتم بور ، بیش از کربن میتواند دور و بر خود را شلوغ کند. به این دلیل ، کارآیی بیشتری دارد. این اتم می تواند ساختارهایی با پیچیدگی حیرت آور تشکیل دهد. مثلا مولکول پاراکربوران ، ده اتم بور و دو اتم کربن دارد و به شکل بیست وجهی است. بیست وجهی ، شکل فضایی است با دوازده گوشه.
بوی مولکولها
مولکول بنزن ، شش ضلعی کاملی از اتمهای کربن است. هر اتم کربن ، با یک اتم هیدروژن و از دو طرف با اتمهای کربن پیوند دارد. با استفاده از این واحدهای شش ضلعی میتوان خانواده کاملی از مولکولها به نام آروماتیک ساخت. این ترکیبات ، علاوه بر خواص جالبی از قبیل پایداری زیاد ، بوهای تند و مشخصی نیز دارند که از عطر رازیانه گرفته تا بوی تند نفتالین و قیر تغییر میکنند.
خیلی از مولکولها بوی مخصوصی دارند. تنها تبدیل یک اتم در مولکول ممکن است موجب تغییر کامل بوی آن شود. مثلا مولکول سولفید هیدروژن گویی با مولکول آب ، دوقلو است، ولی بوی بد تخم مرغ گندیده از آن به مشام میرسد. خوشبختانه ، اکثر مواد ، بوی خوش دارند. به عنوان مثال ، مولکول استات آمین ، همچنان که میتوان از برخی از لاکهای ناخن تشخیص داد، بوی گلابی دارد. علت وجود بوی مشخص مولکولها ، هنوز کشف نشده است. ولی این بو ، به چگونگی تماس مولکول با سلولهای بینی ارتباط دارد.
تعریف کیک
کیک، یکی از انواع شیرینی هاست که جزو دسته ی غذاهای پخته طبقه بندی می شود. معمولاً در تهیه ی کیک ها، آرد ماده اصلی محسوب می شود. اما به علاوه آن از مواد شیرین کننده همچون شکر، تخم مرغ، نشاسته و یا گلوتن، کره، شیر، آب یا آب میوه، ادویه جات مختلف (با توجه به نوع کیک) و همچنین ماده ای برای حجم دادن به خمیر مثل بیکینگ پودر استفاده می شود.
در مراسم مختلف از کیک به عنوان دسر استفاده می کنند. بعضی جشن ها بدون کیک اصلاً معنی ندارد، از جمله جشن تولد و عروسی. در عروسی ها، عروس و داماد اولین کسانی هستند که باید کیک را بریده و بخورند. برای جشن های تولد، معمولاً کیک ها را با مواد رنگی مختلف تزئین می کنند و رویش شمع را قرار می دهند. کسی سالگرد تولدش است، پس از آرزو کردن، شمع ها را فوت می کند و پا به سن جدید می گذارد.
روش های تهیه کیک
انواع کیک ها را با استفاده از روش های متفاوتی می پزند:
• روش تهیه کرم: در این روش پیش از آن که سایر مواد را به کیک اضافه کنند، کره را با شکر آن قدر هم می زنند تا به شکل کرم در بیاید.
• آب شدن و مخلوط کردن: در این روش، مواد خشک را با هم مخلوط نموده و سپس کره «ماده غذایی» ی آب شده و دیگر مایعات را به مواد خشک اضافه می کنند.
• مالیدن: در این روش قبل از این که مایعات را به مواد کیک اضافه کنند، کره «ماده غذایی» جامد را داخل مواد خشک قرار می دهند و با مالش دادن این مواد با کره، کره «ماده غذایی» به تدریج ذوب می شود.
• همه با هم: در این روش مواد خشک و روغن را داخل مخلوط کن می ریزند و شیر را به تدریج به آن اضافه می کنند.
• تهیه اسفنج: تخم مرغ را با شکر آن قدر هم می زنیم تا سفت شده و از ظرف بیرون نریزد. سپس آرد را به آرامی به مواد اضافه می کنیم. در تهیه ی این نوع کیک، از بیکینگ پودر و روغن استفاده نمی شود. تهیه کیک اسفنجی مهارت ویژه ای را می طلبد.
پس از این که کیک پخت، از مخلوط سفیده تخم مرغ و خاکه قند و یا خامه زده شده برای تزئین آن استفاده می کنند. می توان از انواع میوه جات، مربا، ژله و کمپوت هم برای تزئین کیک استفاده نمود.
کلوچه
کلوچه، نوعی کیک تخت کوچک است که می توان آن را آن قدر پخت تا کاملاً برشته شود یا این که در حدی آن را پخت که نرم باقی بماند. البته مدت زمان پخت آن به نوع کلوچه بستگی دارد. انواع متفاوتی دارد. میتوان از انواع مرباها و ژله ها در وسط آن استفاده نمود. می توان به خمیر آن مواد مختلف اضافه کرد و مثلاً کلوچه نارگیلی (با اضافه نمودن پودر نارگیل، کلوچه ی کاکائویی و… تهیه کرد. البته انواع کلوچه های محلی هم در هر منطقه وجود دارد؛ مثل کلوچه های فومنی که در ناحیه ی فومن تهیه می شوند و بسیار خوشمزه هستند.