مطالب جالب و خواندنی
بیاید با هم بیاموزیم .
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

   

ابوبکر محمد پسر زکریای رازی فیلسوف ، عالم طبیعی ، شیمیدان و پزشک بزرگ ایران اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است. تولد رازی در اوایل شعبان سال ۲۵۱ هجری در ری بود. در همین شهر به تحصیلات در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت کرد و بعید نیست که توجه او به تحصیل علم کیمیا نیز در ایام جوانی جلب شده باشد. توجه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی و بنابر قول ابوریحان بیرونی پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا جلب شده باشد. مورخان نوشته اند ؛ رازی در سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصورابن اسحاق حاکم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید که سابقه نداشت. محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال ۳۱۳ هجری نوشته و تعداد تألیفهای وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است. از مهمترین آثار او "الحاوی" است که به نظر از "قانون" ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه و در بسیاری موارد تنها کتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دایرهٔ المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست. محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است. اثر دیگر رازی "طب المنصوری" است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتین ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپائیان بوده است. کتاب "من لا یحضره الطبیب" اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معالجات مختلف است. یکی دیگر از آثار او کتاب "برء الساعه" است. در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از کارهای مهم او که متکی به آزمایشهای متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است. محمد رازی کتابهای متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است که از آن جمله کتاب "الاکسیر" و کتاب "التدبیر" را باید نام برد. محمد رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و مطالعه نابینا شد.این فیلسوف و پزشک نامی ایران علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مآخذ بر می آید وی کتابهای متعدد در کلیات مسائل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است و آنها عبارتند از: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر، المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا، فی العاده ، المدخل الی المنطق، کتاب البرهان، کیفیه الاستدلال، العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه، رساله در انتقاد اهل اعتزال، قصیده الهیه، الحاصل فی العلم اللهی، الشکوک علی ابرقلس، ردنامه فرفوریس به انابون المصری، النفس الصغیر، النفس الکبیر، الطب الروحانی، فی السیره الفلسفیه، امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و معاد و ناقدان خود بر علم الهی و رد بر ثنوی نگاشت. کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام "فی النبوات" و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام "حیل المتنبین" مشهور به "مخاریق الانبیاء" نگاشته بوده است. محمد رازی علاوه بر تألیفهای فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطون رساله "طیماوس" را شرح کرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون "جوامع قاطیفوریاس" و "انالوطیقا" ترتیب داد و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد. در دایرهٔ المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زکریای رازی آمده است: محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عینا آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، در باب وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اکتشافات مهمی از قبیل اکتشاف الکل و اسید سولفوریک نایل آمد. وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است. مسعودی در کتاب "التنبیه و الاشراف" گفته است : رازی در سال ۳۱۰ هجری کتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد که از شاگردان کندی و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود. اهمیت محمد رازی در فلسفه بیشتر از آن جهت است که او خلاف بسیاری از معاصران خود در فلسفه عقاید خاصی که اغلب مخالف با آراء ارسطو است ، داشته است.

نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

img/daneshnameh_up/8/85/axsh030.gif

دید کلی
اگر ، بعنوان یک شیمیدان آلی ، قرار بود ده ترکیب آلیفاتیک انتخاب کنید و سپس در جزیره‌ای رها شوید، شما قطعا الکلها را برمی‌گزیدید. شما می‌توانید از آنها تقریبا هر ترکیب آلی دیگر را بسازید، آلکیل هالیدها ، آلکنها ، اترها ، آلدئیدها ، کتونها ، اسیدها ، استرها و دهها ترکیب دیگر.

از آلکیل هالیدها ، می‌توانید واکنشگرهای گرینیار را بسازید و از واکنش این واکنشگرها با آلدئیدها و کتونها الکلهای پیچیده‌تری را بدست آورید و غیره. در آن جزیره دور افتاده ، از الکلهای خود ، نه فقط بعنوان ماده خام استفاده می‌کنید، بلکه آنها را به دفعات ، بعنوان حلال برای انجام واکنشها و برای متبلور کردن فراورده‌ها بکار می‌برید.
اهمیت الکلها
ما نمی‌توانیم در هیچ یک از بخشهای شیمی آلی خیلی جلو برویم، بدون اینکه به الکلها بربخوریم. الکلها در استخلاف هسته دوستی بعنوان سوبسترا و بعنوان هسته‌دوست شرکت می‌کنند. مهمترین و ساده‌ترین اثر کاتالیزوری متعلق به الکلهاست که در شیمی انواع ترکیبها ، در لوله آزمایش و در ارگانیسم زنده ، نقش کلیدی برعهده دارد.

الکلها به آلکیل هالیدها و سایر ترکیباتی که استخلاف هسته‌دوستی انجام می‌دهند، تبدیل می‌شوند، استخلافی که معرفی انواع گروههای عاملی در یک مولکول را امکان پذیر می‌سازد. الکلها امکان دسترسی ما به ترکیبهایی با حالتهای اکسایش بالاتر ، یعنی آلدئیدها ، کتونها و اسیدهای کربوکسیلیک را فراهم می‌سازند.
ساختار الکلها
فرمول عمومی الکلها ، ROH است که در آن ، R یک گروه آلکیل یا آلکیل استخلاف شده است. این گروه می‌تواند نوع اول ، دوم یا سوم باشد، ممکن است زنجیرباز یا حلقه‌ای باشد، ممکن است دارای یک اتم هالوژن ، هیدروکسیل‌های بیشتر یا یکی از بسیاری گروههای دیگری باشد که فعلا برای ما ناآشنا است.

همه الکلها ، دارای گروه هیدروکسیل (-OH) هستند که بعنوان گروه عاملی ، خواص مشخصه این خانواده از ترکیبها را تعیین می‌کند. تغییر و تنوع در ساختار R می‌تواند بر سرعت واکنشهای الکلها و حتی در موارد معدودی بر نوع واکنشها نیز تاثیر گذارد.

فنل

نکته‌ای در مورد تفاوت الکلها و فنلها
ترکیباتی که در آنها گروه هیدروکسیل مستقیما به یک حلقه آروماتیک متصل است، الکل نیستند، بلکه این ترکیبات ، فنل هستند و با الکلها آنچنان تفاوت فاحشی دارند که آنها را در مبحثی دیگر باید مورد بررسی قرار داد.
طبقه‌بندی الکلها
الکلها بسته به نوع کربن حامل گروه OH- ، به سه دسته نوع اول ، نوع دوم یا نوع سوم طبقه‌بندی می‌شوند:

C(R)_3-OH ، C(R)_2H-OH ، CR(H)_2-OH .

یک واکنش اکسایش که مستقیما با دخالت اتمهای هیدروژن متصل به کربن حامل گروه OH- انجام می‌شود، در طبقه از الکلها ، روندی کاملا متفاوت دارد.

اما ، معمولا ، الکلهای طبقات مختلف ، فقط از نظر سرعت یا مکانیسم واکنش و به هر طریقی هماهنگ با ساختارشان ، با هم تفاوت دارند. بعضی از استخلافها می‌توانند آنچنان بر واکنش پذیری یک الکل تاثیر گذارند که آن را با الکلهای طبقه‌های دیگر مشابه سازند.
منابع صنعتی الکلها
الکلها ، موادی این چنین مهم در شیمی آلیفاتیک ، نه تنها باید از نظر واکنشها بسیار گوناگون و تنوع پذیر باشند، بلکه به مقدار زیاد و با قیمت ارزان نیز باید قابل تهیه باشند. برای بدست آوردن الکلهای سبک که تکیه‌گاه سنتز آلی آلیفاتیک هستند، سه روش اصلی وجود دارد، روشهایی که می‌توانند همه منابع مواد آلی را مورد استفاده قرار دهند. یعنی نفت ، گاز طبیعی ، زغال سنگ و زیست توده. این سه روش عبارتند از:


    آبدارکردن آلکنهای بدست آمده از کراکینگ نفت.

    فرایند السک از آلکنها ، مونوکسید کربن و هیدروژن.

    تخمیر کربوهیدراتها.

علاوه بر این سه روش اصلی ، روشهای دیگری نیز با کاربرد محدود وجود دارند. بعنوان مثال ، متانول از هیدروژن‌دار کردن کاتالیزوری مونوکسید کربن بدست می‌آید. مخلوط هیدروژن و مونوکسید کربن با نسبت ضروری ، از واکنش آب با متان ، آلکانهای دیگر ، یا زغال سنگ در دمای بالا بدست می‌آید.



خواص فیزیکی الکلها
دمای جوش
در میان هیدروکربنها ، به نظر می‌رسد که عوامل تعیین کننده دمای جوش ، عمدتا وزن مولکولی و شکل مولکول باشند. در الکلها ، با افزایش تعداد کربن ، دمای جوش بالا می‌رود و با شاخه‌دار کردن زنجیر ، دمای جوش پایین می‌آید، اما نکته غیر عادی در مورد الکلها این است که آنها در دمای بالا به جوش می‌آیند. این دمای جوش بسیار بالاتر از دمای جوش هیدروکربنها با وزن مولکولی یکسان است و حتی از دمای جوش بسیاری ترکیبها با قطعیت قابل ملاحظه بالاتر است.

دمای جوش بالای آنها ، به علت نیاز به انرژی بیشتر برای شکستن پیوندهای هیدروژنی است که مولکولها را در کنار هم نگه داشته‌اند.
حل شدن الکلها
رفتار الکلها بعنوان حل شده نیز توانایی آنها برای تشکیل پیوندهای هیدروژنی را منعکس می‌کند. برخلاف هیدروکربنها ، الکلهای سبک با آب امتزاج‌پذیرند. از آنجا که نیروهای بین مولکولی الکلها همانند نیروهای بین مولکولی آب است، دو نوع مولکول با یکدیگر قابل اختلاط هستند. انرژی لازم برای شکستن یک پیوند هیدروژنی بین دو مولکول آب یا دو مولکول الکل ، با تشکیل یک پیوند هیدروژنی بین یک مولکول آب و یک مولکول الکل تامین می‌شود.

نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |


img/daneshnameh_up/c/c3/Solarsystemscale.jpg

مقدمه

شکل گیری

منظومه شمسی

حدود 5 میلیارد سال پیش ، از ابری متشکل از

گاز و غبار بین ستاره‌ای

، آغاز گردید.

جاذبه

باعث انقباض ابر شده و کره متراکمی از گاز در مرکز ابر بوجود آورد. جاذبه همچنین باعث دوران هر چه سریعتر ابر شد. هنگام دوران، مواد موجود در ابر، پهن شده و حلقه ای به وجود آمد که نواحی متراکم مرکزی را در بر می گرفت. سرانجام در این ناحیه متراکم ، گرمای لازم برای وقوع واکنشهای هسته‌ای فراهم گشت و بدین ترتیب ،

ستاره خورشید

بوجود آمد. اعضای کوچکتر منظومه شمسی از مواد موجود در این حلقه بوجود آمدند. این اعضاء عبارتند از

سیارات

،

سیارکها

و

ستاره دنباله دار

.





img/daneshnameh_up/2/2b/Solarsystem.jpg
img/daneshnameh_up/2/22/Manzoomeshamsi.jpg
میلیونها سال طول کشید تا منظومه
شمسی از ابری متشکل ازگاز و غبار ، پدید آمد.

خانواده منظومه شمسی

تمام

اجرام آسمانی

که در یک منظومه مداری قرار دارند، تحت تأثیر جاذبه‌ای دو جانبه به دور یک جرم مشترک مرکزی می‌چرخند. در

منظومه زمین _ ماه

مرکز جرم مشترک در فاصله 4748 کیلومتری (2950مایلی) هسته زمین قرار داشته و از سطح زمین خارج نشده است. در مورد منظومه شمسی ، مرکز جرم مشترک همواره با تغییر موقعیت نسبی سیاره‌ها ، در حال تغییر است. این مرکز در فاصله‌ای حدود 300000 کیلومتر (186000 مایل) خارج از سطح خورشید قرار دارد.


سیارات منظومه شمسی

تمام خصوصیات زیر در مقایسه با زمین می‌باشد

سیاره قطر
استوا
جرم شعاع
مدار
سال روز
عطارد 0.382 0.06 0.38 0.241 58.6
زهره 0.949 0.82 0.72 0.615 -243
زمین 1.00 1.00 1.00 1.00 1.00
مریخ 0.53 0.11 1.52 1.88 1.03
مشتری 11.2 318 5.20 11.86 0.414
زحل 9.41 95 9.54 29.46 0.426
سیاره اورانوس 3.98 14.6 19.22 84.01 0.718
نپتون 3.81 17.2 30.06 164.79 0.671
پلوتون* 0.24 0.0017 39.5 248.5 6.5
سدنا* - - - - -







img/daneshnameh_up/7/7c/Portraitdefamille.jpg

اندازه سیارات نسبت به خورشید و همینطور
محل قرار گرفتن قمرهای سیارات منظومه شمسی

منبع:دانشنامه رشد

نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

دیدکلی:

مواد رادیواکتیو از اتم های ناپایداری تشکیل می شوند که تجزیه می شوند و انرژی سطح بالایی به نام تابش رادیواکتیو را آزاد می کنند این اتمها نهایتا عناصر جدیدی را تشکیل می دهند. سه نوع تابش رادیواکتیو وجود دارد که ذرات آلفا ، ذرات بتا ، و پرتوهای گاما خوانده می شوند.

 

اطلاعات اولیه:

پرتو آلفا (دو پروتون و دو نوترون): جرم چهار واحد اتمی (a.m.u) و بارالکتریکی مثبت در پرتو بتا (الکترونهای سریع): جرم ناچیز و بارالکتریکی منفی یک و پرتو گاما (موج الکترومغناطیسی): بدون جرم و بدون بار (مثلا انرژی خالص)

 

تاریخچه: حدود اواخر قرن نوزدهم اکثر دانشمندان بر این عقیده بودند که تمام مسائل عمده فیزیک حل شده اند ، به غیر از چند مورد جزئی برای قطعیت دادن به برخی نظریه های ضروری بود. در سال 1895 ، رزتگن اشعه ایکس را کشف کرد. این اشعه نخست در معاینات پزشکی به کار رفت و بعدها برای بررسی ساختمان اساسی مواد مورد استفاده قرار گرفت چند ماه بعد ماری کوری این پدیده جدید را رادیو اکتیو نامید. او و شورش پی یر کوری ، همچنین پولونیم (po ، فلز ضعیف) و رادیم (Ra ، فلز قلیایی خاکی) را کشف کردند. ماری کوری نخستین کسی بود که از اصطلاح «رادیواکتیو» برای موادی که فعالیت الکترومغناطی قابل توجه دارند استفاده کرد. خاصیت رادیواکتیویته این دو عنصر جدید از اورانیم بیشتر بود.

 

سیر تحولی و رشد:

ماری کوری تحقیق خود را با جستجوی کاربردهای پزشکی رادیواکتیو ادامه داد. و قدرت تشعشع ترکیبات اورانیم را اندازه گرفت و تحقیق خود را به عناصر دیگر از جمله توریم ، گسترش داد.

 

  • در سال 1934 میلادی زوج ژولیو- کوری رادیواکتیویته مصنوعی را کشف کرد.
  • ماری کوری پی یر کوری همراه با فیزیکدان فرانسوی هانری بکرل (1908-1852 م) مدل دیوی انجمن سلطنتی انگلستان و جایزه نوبل را در فیزیک برای کشف رادیواکتیو دریافت دریافت می کنند. پی یر کوری کشف می کند که رادیم Ra خود بخود حرارت آزاد می کند. این خاصیت نمود ثبت شده از انرژی اتمی به شکل گرماست.

در سال 1910 میلادی در کنفرانس بروکسل در مورد رادیواکتیویته ، واحد رادیواکتیویته به افتخار او کوری نامیده شد. در مورد کشف رادیواکتیویته توسط هانری بکرل باید بگوییم که در سال 1896 میلادی ، بکرل در جستجوی شواهدی بود که ثابت کند مواد شیمیایی که نور طبیعی فلوئورسان هستند از خود پرتو ساطع می کنند.

 

او یک نمونه سولفات پتاسیم اورانیم را برداشت و آن را همراه با یک صفحه عکاسی در کاغذ سیاه پیچید. از آنجا که روزی ابری بود. نمونه بکرل خاصیت فلوئورسانی را از خود نشان نمی داد. او آن را درکشویی در آزمایشگاه خود گذاشت و به آزمایشهای خود در مورد لامپهای اشعه کاتدی ادامه داد. چند روز بعد ، دریافت که نمونه تصویری را بر روی صفحه عکاسی ایجاد کرده است. این نشان می داد که ماده مذکور شکلی از تشعشع را که بعدا ماری کوری آن را رادیواکتیویته نامید ، از خود ساطع کرده است.1922 میلادی نیلز بور نظریه طیفهای ساختار اتمی را منتشر کرد و در 1927 میلادی اصل مکمل بودن را تنظیم می کند که رفتار پیچیده رادیواکتیویته را توصیف می کند.

 

ارنست رادرفورد فیزیکدان بریتانی نیوزلندی الاصل (1871-1937) بر روی رادیواکتیویته و ماهیت ذرات آلفا (دارای بار مثبت) تحقیق کرد و متوجه شد که بار مثبت اتم در مرکز آن و در هسته ای ریز و متراکم متمرکز است. در سال 1930 میلادی رادرفورد تشعشعات مواد رادیواکتیو را منتشر کرد.

 

تابشهای رادیواکتیو:

چنان که گفته شد سه نوع تابش رادیواکتیو وجود دارد که ذرات آلفا از چهار ذره اتمی ، یعنی دو پروتون و دو نوترون تشکیل می شوند. این ذرات ضعیفترین نوع تابش رادیواکتیو هستند. و بار الکتریکی مثبت دارند. مسیر آنها را می توان با صفحه کاغذ مسدود کرد. ذرات بتا قدرتمند و از ذرات اتمی که الکترون خوانده می شوند و بار منفی دارند تشکیل می شوند. این کاغذ عبور می کند ولی آلومینیوم آن را مسدود می کند. پرتوهای گاما از همه قدرتمند ترند. آنها امواج الکترومغناطیسی اند و فاقد بارالکتریکی می باشند. اما پرتوهای گاما را فقط لایه ضخیمی از سرب متوقف می سازد. خروجی یا تابش رادیواکتیو می تواند وارد بافتهای زنده شود و به آنها صدمه بزند. بنابراین اطراف آن باید کنترل شود. این تابش را با وسیله ای به نام شمارنده گایگر – مولر ، که نام آن از مخترعانش اقتباس شده است ، می توان اندازه گرفت. وقتی تابش رادیواکتیو وارد این شمارنده می شود ، گاز موجود در آن حامل الکتریسیته می شود. مقدار بار را می توان روی صفحه ای قرائت کرد یا از طریق یک بلند گو به صورت صداهای تیک تیک خاصی شنید.

 

نیمه عمر:

نیمه عمر یک ماده زمانی است که طول می کشد تا خاصیت رادیواکتیویته آن به نصف کاهش یابد. مثلا نیمه عمر کربن 14 (شکل خاصی از عنصر کربن) 5600 سال است. یعنی 5600 سال طول می کشد تا نصف اتم های رادیواکتیو کربن دچار فروپاشی شوند ، یا یک گرم از اتم های رادیواکتیو به نیم گرم تقلیل یابد. 5600 سال دیگر طول می کشد که همین مقدار نیز به نصف برسد و به همین ترتیب.

 

نیمه عمر عناصر مختلف از چند ثانیه تا میلیونها سال متغیر است. فروپاشی شبکه ای زباله های اتمی زیان بخش حاصل از نیروگاههای هسته ای میلیونها سال طول می کشد. و همه موجودات زنده روی زمین حاوی مقدار معینی کربن 14 (کربن رادیواکتیو) هستند که با تبادل مداوم گازهای اکسیژن و دی اکسید کربن بین موجودات زنده و جو زمین تشکیل می شود. وقتی یک گیاه یا حیوان می میرد ، این تبادل متوقف می شود و کربن 14 شروع به فروپاشی می کند.

 

دانشمندان می دانند که نیمه عمر این کربن 5600 سال است. بنابراین پس از این مدت جسم مرده دقیقا نصف تشعشع رادیواکتیو زمان زندگی خود را ساطع می کند. این فروپاشی با آهنگ ثابتی انجام می شود و در نتیجه این امکان وجود دارد که با اندازه گیری میزان تابش زمان مرگ موجود مورد نظر را دریافت. باستانشناسان از عمر بعضی کربن برای یافتن تاریخ مومیایی های مصر باستان استفاده کرده اند.

 

از دیدگاه نظری ، همه مواد رادیواکتیو نهایتا به سرب تبدیل می شوند ، هسته اتم سرب پایدار است و بنابراین خاصیت رادیواکتیو ندارد.اما این امر به طور تجربی اثبات نشده است. زیرا نیمه عمر بعضی از عناصر بیش از عمر انسانهاست.

 

عناصر متداول و نیمه آنها:

اورانیم 238 نیمه عمر آن 5 میلیارد سال

 

اورانیم 235 نیمه عمر آن700 میلیون سال

 

پلوتونیم239 نیمه عمر آن 24000سال

 

کربن 14 نیمه عمر آن 5600 سال

 

ید131 نیمه عمر آن 8 روز

 

طلای 198 نیمه عمر آن 3 روز

 

سدیم 24 نیمه عمر آن 15 ساعت

 

فلوئور 17 نیمه عمر آن 1 دقیقه

 

پولونیم 214 نیمه عمر آن00000003/0 ثانیه

 

سرب پایدار(بدون نیمه عمر)

 

کاربردها:

بسیاری از ایزوتوپها رادیواکتیو هستند یعنی ذرات با فرکانس بالا را از هسته (مرکز) اتمهای خود ساطع می کنند. از آنها می توان برای دنبال کردن مسیر مواد متحرکی که از دید پنهان هستند ، مانند جریان خون در بدن یک بیمار در بیمارستان ، استفاده کرد.

 

  • در جریان خون:

مقدار کمی از یک ایزوتوپ رادیواکتیو به درون جریان خون بیمار تزریق می شود. سپس مسیر آن توسط آشکار سازهای خاصی که فعالیت رادیواکتیویته را مشخص می کنند دنبال می شود. این اطلاعات به یک کامپیوتر داده می شود که صفحه آن هرگونه اختلالی مانند انعقاد خون در رگها را نشان می دهد. با استفاده از روشی مشابه ، می توان از ایزوتوپها برای مطالعه جریان مایعات در تاسیسات شیمیایی نیز استفاده کرد.

 

  • در فرسودگی ماشین آلات:

آهنگ فرسودگی ماشین آلات صنعتی را نیز می توان با استفاده از ایزوتوپها اندازه گرفت. مقادیر اندکی از ایزوتوپها رادیواکتیو به بخشهای فلزی ماشین آلات ، مانند یاتاقانها و رینگ پیسونها اضافه می شود. سپس سرعت فرسودگی با اندازه گرفتن رادیواکتیویته روغنی که برای روغنکاری این بخشها به کار رفته است محاسبه می شود.

 

img/daneshnameh_up/7/70/radioaktiv.jpg

 

اندازه گیری رادیو اکتیویته


خروجی یا تابش رادیواکتیو می تواند وارد بافتهای زنده شود و به آنها صدمه بند ، بنابراین اطراف آن باید کنترل شود . این تابش را با وسیله ای به نام شمارنده گایگر ـمولر ، که نام آن از مخترعانش اقتباس شده است ، می توان اندازه گرفت وقتی تابش رادیو اکتیو وارد این شمارنده می شود ، گاز موجود در آن حامل الکتریسیته می شود . مقدار بار را می توان روی صفحه ای قرائت کرد ، یا از طریق یک بلندگو به صورت صداهای تیک تیک خاصی شنید.

منبع:http://daneshnameh.roshd.ir

نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این  فرمول [e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده کنید!


آلبرت انیشتن

 

1- اوبا سر بزرگ متولد شد

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

2 - حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

مطمئنا انیشتن می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.

3 - او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود

انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.

 5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

6 - او فقط یکبار رانندگی کرد

انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.
یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول کرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.
در این حین راننده باهوش گفت "سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

7 - الهام گر او یک قطب نما بود

انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

8 - راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

توماس ادیسون
مخترع امريكايي ( 1847- 1931)


» توماس اديسون» در سال 1847 در شهر «ميلان»، در ايالت «اوهايو» امريكا متولد شد. تام در كودكي مانند ديگر بچه ها در مدرسه موفق نبود و مادرش تصميم گرفت او را در خانه تحت تعليم قرار دهد. از اين رو، تعداد زيادي كتاب به او داد تا مطالعه كند. تام پسري كنجكاو بود و هميشه در تلاش بود تا بفهمد چيزهاي اطرافش چگونه عمل مي كنند و دوست داشت بتواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند.
تام در دوران جواني آزمايشگاهي درست كرد؛ جايي كه مي توانست ايده ها و نظرياتش را آزمايش كند. او بسياري از چيزها را در همين آزمايشگاه اختراع كرد. زمانى كه اديسون 7 ساله بود، خانواده اش به ميشيگان نقل مكان كردند. 4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شيرينى در قطار بين پورت هورون و ديترويت مشغول به كار شد. اين شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه كافى به كارهاى ديگر مشغول شود. او در سال 1862 هفته نامه خود به نام «هرالد هفتگى» را منتشر ساخت. علاوه بر اين، اديسون يك دوره كارآموزى به عنوان تلگرافيست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همين رشته به كار خود ادامه داد.
 اديسون نخستين اختراع خود را كه يك دستگاه شمارش برگه هاى راى بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما اين دستگاه در كنگره آمريكا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا كه اين هراس وجود داشت كه بتوان در كار آن تقلب كرد. يك سال بعد، او در نيويورك مدير كمپانى استاك اند گولد شد، شركتى را به اسم خود تاسيس كرد و از اين زمان به سرعت در كارهايش ترقى كرد.
 توماس اديسون در سال 1871 با خانم مرى استيل ول (M .Stillwell) ازدواج كرد و در همين سال هم نخستين ماشين تحرير را اختراع نمود. در اين دوره او در يك آزمايشگاه در نيوجرسى كار مى كرد. در تاريخ هجدهم ژوئيه سال 1877 اديسون فونوگراف يا دستگاه ضبط  صدا را اختراع كرد و نخستين انسانى بود كه صداى ثبت شده خود را شنيد.
 در سال 1879 لامپ اختراعى او كه از يك رشته ذغالين ساخته شده بود، بيش از 40 ساعت درخشيد. علاوه بر اين، اديسون كار دستگاه تلفن را به وسيله يك ميكروفون حاوى ذرات ذغال بهبود بخشيد. در سال 1880 در منلوپارك - نخستين كارخانه لامپ سازى- شروع به كار كرده و در كنار اين كار به اختراعات ديگر خود از جمله فيوز الكتريكى، دستگاه هاى اندازه گيرى و تكامل ديناموهاى ماشين هاى بخار پرداخت. در سال1883 اثر اديسون كه بعدها به اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الكتريكى منجر شد، رسماً به نام او ثبت گرديد. تا سال 1890 اديسون كار فونوگراف را بهبود بخشيد و شركت اديسون جنرال الكتريك را تاسيس كرد. اما برخلاف شايعات موجود، اديسون مخترع صندلى الكتريكى نبود. اين صندلى توسط يكى از همكاران او به نام هارولد پى براون اختراع شد.
 در سال 1891 اديسون دستگاه سينماتوگراف، كه يكى از مراحل ابتدايى تكامل دوربين فيلمبردارى بود را اختراع كرد. بايد متذكر شويم كه اختراعات اديسون كه فهرست آن پايانى ندارد، از جمله تلفن، تلگراف، ميكروفون و لامپ الكتريكى در واقع تنها بهبود و تكامل كار دستگاه هاى اختراع شده پيشين بودند.
 اختراع مورد علاقه اش، گرامافون يا دستگاه ضبط صوت بود. معروفترين اختراع اديسون، چراغ حبابي بود. در آن زمان، مردم براي روشن كردن خانه هايشان از چراغ هاي نفتي و گازي استفاده مي كردند. اديسون مي دانست كه استفاده از الكتريسيته بسيار ساده تر و ارزانتر خواهد بود. مشكل اينجا بود كه كسي نمي دانست چگونه بايد اين كار را انجام دهد. اديسون مدت زيادي بر روي ايده اش كار كرد. وي بسياري از چيزها را مورد آزمايش قرار داد كه هيچ كدام عمل نمي كردند، اما هيچ گاه مايوس نشد و كارش را قطع نكرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزي كه توانست آنچه را مي خواست، بدست آورد. امروز، شما به سادگي مي توانيد با فشار دادن كليدي، هر زمان نور و روشنايي را داشته باشيد. در سال 1882 اديسون اولين نيروگاه برق را در نيويورك ايجاد كرد كه به 85 مشتري برق مي فروخت و توانايي روشن كردن 5000 لامپ را دارا بود. وي همچنين دوربين متحرك را اختراع كرد. بسياري از ماشين هاي الكتريكي كه امروزه در خانه ها يا مدارس مورد استفاده قرار مي گيرد، از ايده ها و نظريات اديسون نشات گرفته اند.
اختراع كردن بهترين چيزي بود كه اديسون به آن علاقه داشت. او ابتدا مي انديشيد كه اشياء پيرامونش چگونه كار مي كنند، سپس فكر مي كرد كه چگونه مي تواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند؛ كه به آن الهام مي گويند. اما قسمت مشكل كار اينجا بود كه اديسون بايد ايده هايش را در عمل پياده مي كرد. او انواع چيزها را استفاده مي كرد تا در نهايت، آن چه را كه دقيقاً مي خواست، پيدا كند. خود او آن را سخت كاركردن و نااميد نشدن مي دانست. او مي گفت :
«اختراع يك درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتكار و جديت است».
اديسون در اول فوريه 1893، كار ساختمان «بلك ماريا» نخستين استوديوي تصاوير متحرك را در «وست اورنج» نيوجرسي به پايان برد. او كوشيد تا اختراع دوربين فيلمبرداري را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاري از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعاي او در يك دادگاه استيناف ايالات متحده رد شد. وي در سال 1894، تحقيقاتي را در زمينه تركيب فيلم و صدا به انجام رساند كه سرانجام منجر به اختراع «كينه توفون» گرديد. اين دستگاه تركيب ناهماهنگي از كينه توسكوپ و گرامافون استوانه اي بود كه با استقبال مردم مواجه نگرديد.
اديسون در روز 6 ژانويه 1931 درخواست نامه ثبت آخرين اختراع خود « وسيله نگهدارنده اشياء هنگام آبكاري» را به اداره اختراعات فرستاد، اما پيش از دريافت پاسخ خود و در سن 84 سالگي درگذشت.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

آلفرد لوتار وگنر در اول نوامبر 1880 در برلین متولد شد. وی دکترای خود را در سال 1904 در رشته ستاره شناسی از دانشگاه برلین دریافت کرد. وی بر پایه مطالعاتی که داشت مجذوب نظم هواشناسی گردید.

وی با دختر یکی از مشهورترین هواشناسان به نام ولادمیر کوپن ازدواج کرد. وی از اولین پیشگامان ثبت اطلاعات آب و هوایی در آسمان و با استفاده از بالن بود و جبهه های هوایی را بوسیله بالن دنبال می کرد. سخنرانی های وی به کتاب های درسی استاندارد در هواشناسی تبدیل شدند و مدت ها تحت عنوان "ترمودینامیک اتمسفر" به تدریس آنها پرداخته شد.

وی استاد دانشگاه ماربورگ بود و در سال 1911 زمانی که وی در کتابخانه دانشگاه مشغول مطالعه بود پی به شباهت فسیل های شناخته شده در لایه های زمین شناسی قسمت هایی شد که در حال حاضر توسط اقیانوس از یکدیگر جدا شده اند. وی به شباهت مرز قاره ها به یکدیگر توجه کرد و بیان داشت به نظر می رسد که قاره ای بزرگ توسط یک اره مویی در طول مرز کنونی بریده شده است. اما برای اثبات این ادعا وگنر باید به جمع آوری شواهدی می پرداخت تا فرضیه خود را ثابت کند. وی اعتقاد داشت که بر اساس شواهد فسیلی یک ابرقاره در 200 میلیون سال قبل وجود داشته که به قطعات مختلف و قاره های کوچکتر تقسیم شده است.

وگنر از عوارض زمینی، فسیل ها و آب و هوا به عنوان شواهد پشتیبان فرضیه خود در مورد اشتقاق قاره ها استفاده کرد. مثال هایی از عوارض زمینی مانند رشته کوه های آفریقا و امریکای جنوبی که پس از کنار هم قرار دادن دو قاره در یک خط قرار می گرفتند، همچنین لایه های ذغال دار در اروپا که با لایه های ذغال دار امریکای شمالی تطابق داشتند ارائه شد. وگنر متوجه شده که فسیل های خزندگان مانند مزوساروس و لیستروساروس در محل هایی یافت می شوند که امروزه توسط اقیانوس از یکدیگر جدا افتاده اند و خزندگان نمی توانسته اند این مسیر طولانی را شنا کرده باشند.

پس وگنر نتیجه گرفت که آنها در یک سرزمین واحد در کنار هم زندگی می کرده اند. از سال 1912 وی آشکارا به دفاع از انگاره "اشتقاق قاره ای" پرداخت و بیان داشت که قاره های امروزی در ابتدا به یکدیگر متصل بوده و یک سرزمین واحد را تشکیل می داده اند. در سال 1915 وگنر در کتاب "منشا قاره ها و اقیانوس ها" انگاره خود را منتشر کرد و نام "پانگه آ"( به معنی همه سرزمین ها) را برای ابرقاره اولیه انتخاب نمود. وی در این کتاب شواهد فراوان و متنوعی را از علوم مختلف برای انگاره خود بیان کرد. انگاره وی در دهه 1920 گسترش یافت و شواهد مبسوطی به آن افزوده گردید. آخرین شواهد مربوط به مشاهدات مهمی از اعماق اقیانوس هایی بود که از نظر زمین شناسی بسیار جوان بودند و علم اقیانوس شناسی بود.

آلفرد وگنر برای  توضیح چگونگی اشتقاق قاره ها و دور شدن آنها از هم انگاره ای تحت عنوان " گریز از مرکز" ارائه داده بود که بعدا ثابت شد که اشتباه است. این انگاره بیان می داشت که نیروی گریز از مرکز حاصل از حرکت دورانی زمین به دور خود باعث می شود قاره های سنگین به سمت استوا حرکت کنند. وی اعتقاد داشت که این عامل در ترکیب با نیروی حاصل از کشش جزر و مدی (جاذبه خورشید و ماه) علت اصلی اشتقاق قاره ها هستند.

با توجه به شواهد زیاد و اتفاقی که وگنر برای انگاره اش جمع آوری کرده بود اما وی نتوانسته بود تا مکانیزم متقاعد کننده ای را برای آن ارائه دهد. بنابراین تنها تعداد کمی از دانشمند ان از ایده های او پشتیبانی کردند که از آن جمله می توان به الکساندر دوتویت از افریقای جنوبی و آرتور هلمز از انگلستان اشاره کرد. در سال 1924 ویرایش امریکایی انگاره وگنر منتشر شد و انجمن زمین شناسان نفت امریکا (AAPG)  کنفرانسی را در مخالفت با فرضیه اشتقاق قاره ای ترتیب دادند.

 در دهه 1930 فرضیه وگنر به کلی مردود و برای 30 سال مهجور گردید. در دهه 50 و 60 میلادی با توسعه علوم زمین و پیشرفت مطالعات و دستگاه ها، شواهد برجسته ای از گسترش بستر اقیانوس ها به همراه آنومالی های مغناطیسی متقارن در اطراف پشته های میان اقیانوسی کشف شد. این شواهد به سرعت فرضیه اشتقاق قاره ای را زنده و مستقیما باعث ایجاد انگاره "زمین ساخت صفحه ای" گردید و آلفرد وگنر به سرعت به عنوان پدر یکی از مهم ترین انقلاب های علمی قرن بیستم  شناخته شد.

وگنر عضو گروهی بود که برای مطالعه چرخش هوای قطبی به گرینلند اعزام شدند. وگنر در آخرین سفرش در نوامبر 1930، به همراه همکارش راسموس ویلامسن ناپدید شد و جسد وی در 12 می 1931 پیدا شد. دلیل مرگ وی سکته قلبی در اثر فشار بالا عنوان گردید. وی می گفت: ((علم یک فرایند جمعی است و ممکن است در یک زمان طولانی تر از عمر انسان اتفاق بیافتد. اگر من بمیرم، یکی جای من را خواهد گرفت و اگر تو بمیری یکی جای تو را. چیزی که مهم است به نتیجه رسیدن علم است))

به یاد این دانشمند بزرگ، موسسه ای برای مطالعات قطبی و دریایی در سال 1980 در آلمان به نام وی ایجاد شد. دره های برخوردی شهاب سنگ هایی در ماه و مریخ به نام وگنر ثبت شدند و سیارکی با نام وی با عنوان 29227 Wegener نامگذاری گردید.

 

                                 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

مولکول ، دسته‌ای از اتمهاست که با پیوندهای شیمیایی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. مولکول‌های یک عنصر ، یکسان و فقط حاوی اتمهای از یک نوع هستند. مثلا مولکول‌های گاز اکسیژن‌ از دو اتم اکسیژن تشکیل شده‌اند. مولکولهای یک ترکیب نیز یکسانند. اما در این مورد ، هر مولکول حاوی بیش از یک اتم است. مثلا در آب ، هر مولکول از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن تشکیل شده است.

همه گازها ، اکثر مایعات و بسیاری از جامدات غیر فلزی از مولکول تشکیل شده است.

اندازه هر مولکول
اندازه مولکول‌ها از حدود یک ده میلیونیم میلیمتر تا یک هزارم میلیمتر متغیر است. ساده‌ترین انواع مولکول‌ها فقط دو یا سه اتم دارند. مثلا گاز هیدروژن از مولکولهایی تشکیل شده است که فقط دو اتم هیدروژن دارند. مولکولهای بزرگتر از انواع مختلفی از اتمها تشکیل می‌شوند که به صورت ساختار پیچیده‌ای در کنار هم قرار گرفته‌اند. مثلا یک مولکول گلوکز در مجموع ، 24 اتم کربن ، هیدروژن و اکسیژن است.

اما بزرگترین مولکول‌ها در واقع از تعداد زیادی مولکول‌های کوچکتر تشکیل می‌شوند که به صورت الگویی تکرار شونده در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این مولکول‌ها ، درشت مولکول خوانده می‌شوند. به عنوان مثال ، درشت مولکول پلی اتیلن از درشت مولکولهایی تشکیل می‌شود که هر یک از آنها می‌تواند تا 50000 اتم داشته باشد.
مولکول آب
قطره ای آب اختیار کنید و قطر آن را اندازه بگیرید. این فاصله را بر صد و بعد بر هزار و باز هم بر هزار تقسیم کنید. آنچه بدست می‌آید، طول تقریبی یک مولکول آب است. همانطور که برای ساختن خانه ، باید تعداد بسیاری زیادی آجر فراهم آوریم، برای تشکیل یک قطره آب نیز به چیزی در حدود یک میلیون میلیون میلیون مولکول آب نیاز داریم.


شکل مولکول آب
مولکول آب ، به ظاهر مانند هلویی است که دو زرد آلو در دو کنار قرار گرفته باشند و هلو که در وسط جای دارد، اتم اکسیژن است و زرد آلوهایی در دو طرف آن ، اتم هیدروژن هستند. رابطه ظریفی به نام پیوند ، اکسیژن را به هر دو اتم هیدروژن متصل می‌کند. اگر اتمها را با دایره نشلان دهیم، پیوند بین آنها را به وسیله خطهایی مشخص می‌کنیم که مراکز این دایره‌ها را بهم وصل می‌کند.

گاهی ، شکل تقریبی اتم‌ها ، یعنی دایره‌ها را رسم نمی‌کنند و فقط مراکز آنها را با خط به یکدیگر مربوط می‌سازند. دو یا سه خط موازی بین مراکز ، نشان دهنده وجود دو یا سه پیوند است. شیمیدانان به این طریق مولکولها را رسم می‌کنند.
رقص مولکول‌ها
مولکولی را از قطره آب جدا کنید، شاید یکی را که به هوا بخار می‌شود، به چنگ بیاورید. مولکول ، مانند فرفره با سرعت خیره کننده ای به دور خود می‌چرخد. سرعت دوران آن به حدی است که تنها در یک ثانیه ، یک میلیون میلیارد بار می‌چرخد. فرفره مولکول برخلاف فرفره معمولی ، در سه جهت مختلف دوران می‌کند. در حالی که مولکول با سرعت می‌چرخد، اتمهای آن بی‌قرار می‌رقصند.

اگر چه رقص اتمها هزار بار از گردش مولکولها آهسته‌تر است، ولی باز هم خیلی سریع است. همین که کمی بین این اتمها فاصله بیافتد، دوباره به سوی هم می‌آیند، احوال پرسی مختصری می‌کنند و باز از هم جدا می‌شوند. پیوندهای بین اکسیژن و اتمهای هیدروژن مانند فنر باز و بسته می‌شود و زاویه بین آنها مدام تنگ و گشاد می‌گردد. به این ترتیب ، مولکول همواره در پیچ و خم است، پیچ خمهایی که موزون‌اند. سه اتم به هم متصل‌اند و حرکات آنها به طرز شگفت انگیزی هماهنگ است.

رقص اتمها سه حرکت مختلف دارد: در یکی ، دو پیوند هماهنگ با هم کشیده می‌شود، در حرکت دو خم ، یک پیوند کشیده و پیوند دیگر جمع می‌شود و در سومین حرکت ، مولکول به حالت پاباز در می‌آید.


پازل مولکولی
اتم کربن ، یکی از سودمندترین اتم‌ها برای ساختن مولکول است. این اتم ، با ایجاد چهار پیوند محکم می‌تواند به چهار اتم دیگر ملحق شود. به این ترتیب ، طبیعت ، این امکان را به ما می‌دهد که با مولکولهای ساختمانی کربن ، ساختاری سه‌بعدی بسازیم. مولکولهای اجسام آلی ، مانند مولکول‌های اعضای بدن ما ، گیاهان سبز و نفت خام ، همگی از چارچوبهای محتوی اتم‌های کربن بوجود آمده‌اند.

ساده‌ترین عضو این خانواده از مولکول‌های آلی ، دارای یک اتم کربن است که چهار اتم هیدروژن به آن متصل شده است. این مولکول به شکل زنجیر و یا ساختارهای پیچیده تری از قبیل هرم و مکعب باشند. اتم بور ، بیش از کربن می‌تواند دور و بر خود را شلوغ کند. به این دلیل ، کارآیی بیشتری دارد. این اتم می تواند ساختارهایی با پیچیدگی حیرت آور تشکیل دهد. مثلا مولکول پاراکربوران ، ده اتم بور و دو اتم کربن دارد و به شکل بیست وجهی است. بیست وجهی ، شکل فضایی است با دوازده گوشه.
بوی مولکولها
مولکول بنزن ، شش ضلعی کاملی از اتم‌های کربن است. هر اتم کربن ، با یک اتم هیدروژن و از دو طرف با اتمهای کربن پیوند دارد. با استفاده از این واحدهای شش ضلعی می‌توان خانواده کاملی از مولکول‌ها به نام آروماتیک ساخت. این ترکیبات ، علاوه بر خواص جالبی از قبیل پایداری زیاد ، بوهای تند و مشخصی نیز دارند که از عطر رازیانه گرفته تا بوی تند نفتالین و قیر تغییر می‌کنند.

خیلی از مولکولها بوی مخصوصی دارند. تنها تبدیل یک اتم در مولکول ممکن است موجب تغییر کامل بوی آن شود. مثلا مولکول سولفید هیدروژن گویی با مولکول آب ، دوقلو است، ولی بوی بد تخم مرغ گندیده از آن به مشام می‌رسد. خوشبختانه ، اکثر مواد ، بوی خوش دارند. به عنوان مثال ، مولکول استات آمین ، همچنان که می‌توان از برخی از لاکهای ناخن تشخیص داد، بوی گلابی دارد. علت وجود بوی مشخص مولکول‌ها ، هنوز کشف نشده است. ولی این بو ، به چگونگی تماس مولکول با سلولهای بینی ارتباط دارد.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

تعریف کیک
کیک، یکی از انواع شیرینی هاست که جزو دسته ی غذاهای پخته طبقه بندی می شود. معمولاً در تهیه ی کیک ها، آرد ماده اصلی محسوب می شود. اما به علاوه آن از مواد شیرین کننده همچون شکر، تخم مرغ، نشاسته و یا گلوتن، کره، شیر، آب یا آب میوه، ادویه جات مختلف (با توجه به نوع کیک) و همچنین ماده ای برای حجم دادن به خمیر مثل بیکینگ پودر استفاده می شود.

در مراسم مختلف از کیک به عنوان دسر استفاده می کنند. بعضی جشن ها بدون کیک اصلاً معنی ندارد، از جمله جشن تولد و عروسی. در عروسی ها، عروس و داماد اولین کسانی هستند که باید کیک را بریده و بخورند. برای جشن های تولد، معمولاً کیک ها را با مواد رنگی مختلف تزئین می کنند و رویش شمع را قرار می دهند. کسی سالگرد تولدش است، پس از آرزو کردن، شمع ها را فوت می کند و پا به سن جدید می گذارد.

روش های تهیه کیک
انواع کیک ها را با استفاده از روش های متفاوتی می پزند:
•    روش تهیه کرم: در این روش پیش از آن که سایر مواد را به کیک اضافه کنند، کره را با شکر آن قدر هم می زنند تا به شکل کرم در بیاید.
•    آب شدن و مخلوط کردن: در این روش، مواد خشک را با هم مخلوط نموده و سپس کره «ماده غذایی» ی آب شده و دیگر مایعات را به مواد خشک اضافه می کنند.
•    مالیدن: در این روش قبل از این که مایعات را به مواد کیک اضافه کنند، کره «ماده غذایی» جامد را داخل مواد خشک قرار می دهند و با مالش دادن این مواد با کره، کره «ماده غذایی» به تدریج ذوب می شود.
•    همه با هم: در این روش مواد خشک و روغن را داخل مخلوط کن می ریزند و شیر را به تدریج به آن اضافه می کنند.
•    تهیه اسفنج: تخم مرغ را با شکر آن قدر هم می زنیم تا سفت شده و از ظرف بیرون نریزد. سپس آرد را به آرامی به مواد اضافه می کنیم. در تهیه ی این نوع کیک، از بیکینگ پودر و روغن استفاده نمی شود. تهیه کیک اسفنجی مهارت ویژه ای را می طلبد.

پس از این که کیک پخت، از مخلوط سفیده تخم مرغ و خاکه قند و یا خامه زده شده برای تزئین آن استفاده می کنند. می توان از انواع میوه جات، مربا، ژله و کمپوت هم برای تزئین کیک استفاده نمود.


کلوچه
کلوچه، نوعی کیک تخت کوچک است که می توان آن را آن قدر پخت تا کاملاً برشته شود یا این که در حدی آن را پخت که نرم باقی بماند. البته مدت زمان پخت آن به نوع کلوچه بستگی دارد. انواع متفاوتی دارد. میتوان از انواع مرباها و ژله ها در وسط آن استفاده نمود. می توان به خمیر آن مواد مختلف اضافه کرد و مثلاً کلوچه نارگیلی (با اضافه نمودن پودر نارگیل، کلوچه ی کاکائویی و… تهیه کرد. البته انواع کلوچه های محلی هم در هر منطقه وجود دارد؛ مثل کلوچه های فومنی که در ناحیه ی فومن تهیه می شوند و بسیار خوشمزه هستند.
 

نوشته شده در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |

شب عید فطر، مانند شب قدر

شب عید فطر، شب نزول رحمت الهی است. شبی است که گناهان انسان آمرزیده می‌شود. در روایات آمده است که فضیلت این شب از شب قدر کمتر نیست. شب عید فطر، شبی است که خداوند عطایا و پاداش‌های خود را به مؤمنان روزه‌دار می‌دهد. غسل کردن، زیارت امام حسین(ع)، خواندن دعاها و به جا آوردن نمازهای مستحب از جمله اعمال این شب عزیز است.

عید فطر روز تولد دوباره انسان است

عطر دل انگیز ایمان در دل‌ها به مشام می‌رسد. گلبوته‌های صبر و مبارزه با نفس در جان‌ها شکفته می‌شود. روز عید فطر همه چیز رنگ و بوی خدایی دارد. هر چه اعمال نیک، تقوا و پرهیزکاری انسان بیشتر باشد، در روز عید به خدا نزدیک‌تر و عطر و بوی عید برای او دلپذیرتر خواهدبود. عید فطر زمان شکفتن گل‌های ایمان در دل و جان انسان است. تحفه خداوند به مؤمنانی است که با سلاح روزه به غبارروبی خانه دل پرداخته‌اند. آنان که پلیدی را از جان خود بیرون رانده و به جای آن اخلاص و ایمان را جایگزین کرده‌اند. آری عید سعید فطر روز تولد دوباره انسان است.

رحمت خدا در روز عید

خداوند برخی از روزها را نسبت به روزهای دیگر پربرکت و نورانی‌تر ساخته است. زندگی انسان آمیخته از خوشی‌ها و سختی‌ها و موفقیت‌ها و ناکامی‌ها است. در کنار دیگر روزها اعیاد الهی مانند ستاره‌های زیبا می‌درخشند.

خداوند در رو زعید، درِ رحمت خویش را به روی تمامی بندگان می‌گشاید از این رو انسان‌های گنه‌کار فرصت این را دارند تا از بخشش و رحمت الهی بهره‌مند شوند. گویی روح انسان دوباره جوان می‌گردد و رایحه خوشبوی الهی در کالبدش دمیده می‌شود.

ضیافت خدا

انسان مؤمن در طول ماه پربرکت رمضان فرمان خداوند را اطاعت می‌کند، آنچه را که خداوند واجب کرده است، مو به مو انجام می‌دهد، رنج گرسنگی و تشنگی و تربیت نفس و عبادت حق را تحمل می‌کند و لذت ترک گناه را درک می‌کند. هر کس که در این ماه در رسیدن به حق و کسب رضای معبود گوی سبقت را برده باشد، سهم بیشتری از برکات خوان گسترده عید سعید فطر خواهد داشت.

عید فطر، عید فطرت

رمضان به پایان رسید و اینک روزی است که باید نتیجه یک ماه روزه و عبادت را جشن گرفت و چه نتیجه‌ای زیباتر از این که غنچه‌های فطرت انسان در سپیده عید فطر، شکوفا شود و جان انسان در فضای معطرش به پرواز درآید. عید فطر، عید فطرت است. روزی است که انسان به فطرت پاک خود باز می‌گردد و به شکرانه این بازگشت، به ستایش باری‌تعالی و به جشن و سرور می‌پردازد.

جشن قرب به خدا

عید فطر، روز جشن است، جشن نزدیکی و قرب به بارگاه الهی، جشنی که به مناسبت پایان یک ماه عبادت مخلصانه برگزار می‌شود. به راستی که عید فطر، روز بازگشت به فطرت، بازگشت به خدا، اتصال به آسمان و عروج به عرش اعلی است. عید فطر نمادی از پرواز انسان به ملکوت معنویت است.

عید فطر، روز بخشش گناهان

عید فطر روزی است که روزه‌داران پاداش یک ماه عبادت و کوشش خود را دریافت می‌کنند و عیدی می‌گیرند. پاداش روزه‌داران بخشش گناهان و خشنودی حضرت رحمان است. پس باید به هوش باشیم که پس از پایان این ماه مبارک در کارنامه اعمال خود جز نیکی نیاریم و در زمین مصفّای دل جز بذر خوبی نکاریم. حضرت امیر(ع) می‌فرمایند: «کمترین پاداش روزه‌داران آن است که در آخرین روز ماه مبارک رمضان فرشته‌ای آنان را ندا می‌دهد و می‌گوید: مژده باد بر شما ای بندگان خدا، که خداوند گناهان گذشته شما را بخشید. پس مواظب باشید که از این پس چه می‌کنید

روز اعطای جوایز و پاداش

روز عید فطر، روزی است که از سوی خداوند متعال، میان مؤمنان جوایزی تقسیم می‌کنند. مؤمنانی که در ماه مبارک رمضان، برای رضای خداوند روزه گرفته‌اند، در این روز منتظر دریافت پاداشند. حضرت علی(ع) در یک روز عید فطر و در خطبه نماز، فرمودند: «روز عید فطر، روزی است که نیکوکاران پاداش می‌گیرند و گناهکاران زیان می بینند.» به راستی چه پاداشی برای مؤمنان بهتر از این که گناهانشان بخشوده شود و غرق رحمت خداوند شوند.

اعمال روز عیدفطر

عید سعید فطر از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اعیاد اسلامی است. از جمله اعمالی که برای این روز ذکر کرده‌اند، غسل کردن، جامه نو پوشیدن و عطر زدن و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) است. هم‌چنین خواندن نماز عید که فضیلت بسیار دارد و این‌که روزه‌دار پیش از نماز عید افطار کند. پرداخت زکات فطره ـ و حتی جدا کردن آن از قبل ـ نیز از اعمال این روز گرامی است. پرداخت زکات فطره به مستمندان در صورت تحقق شروط آن، از واجبات موکّد است؛ زیرا علاوه بر منافع اجتماعی و اقتصادی که دارد، سبب قبولی روزه و بیمه شدن جسم و جان در برابر پیش‌آمدهای ناگواری می‌شود که ممکن است تا سال آینده برای فرد و نزدیکانش پیش آید.

کمک به نیازمندان

مسلمانان با پرداخت زکاة فطره قبل از برگزاری نماز عید فطر، علاوه بر انجام وظیفه شرعی خویش باعث ریشه کنی فقر و رضایت خاطر برادران دینی و مسلمان خود می‌شوند. مسلمان زکات مال خویش را برای رضای حق و نزدیکی به خدا، قبولی روزه‌های ماه رمضان و بیمه کردن سلامت خود و خانواده تا آخر سال پرداخت می‌کنند.

زکات فطره، هدیه‌ای به محرومان

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «کسی که روزه می‌گیرد ولی زکات فطره نمی‌پردازد، روزه او پذیرفته نمی‌شود.» از این جمله گهربار امام صادق(ع)، به اهمیت زکات فطره پی می‌بریم.

زکات فطره، هدیه‌ای است که انسان مؤمن به شکرانه یک ماه عبادت حق تعالی و بهره بردن از نعمت‌های آسمانی، به محرومان و نیازمندان پرداخت می‌کند و با این کار از خدای بزرگ می‌خواهد که جان و مال او را از گزند هرگونه آفت و بیماری، به دور دارد و دیگران را هم امکان بهره‌بردن از نعمت‌ها روزی کند.

نماز عید فطر

در روز عید سعید فطر، انسان با خواندن نماز پرشکوه عید، به معبود و ولی نعمت واقعی خویش نزدیک‌تر می‌شود. بندگان مؤمن و پرهیزکار خداوند با برآمدن اولین اشعه‌های زیبای خورشید، مهیّای برگزاری نماز پرشکوه عید می‌شوند. شکوه و عظمت نماز عید دل‌های مؤمنان را جلا می‌بخشد و دشمنان اسلام را خوار و ذلیل می‌سازد.

نماز عید، سرچشمه نور

نماز پرشکوه و دشمن‌شکن عید فطر، سرچشمه‌ای از انوار پربرکت الهی است. انسان، جان و روح خود را در زلال آن می‌شوید و به فطرت پاک خود باز می‌گردد. صفوف به هم پیوسته در نماز عید، نشانی از وحدت امت اسلامی است که مؤمنان در آن دوشادوش یکدیگر به ستایش حق تعالی می‌ایستند و نعمت‌های بیکرانش را سپاس می‌گویند.

خطبههای معنوی

خطبه‌های نماز عید فطر، عالی‌ترین و بهترین درس‌های معنوی را به نمازگزاران می‌آموزد. خطبه‌های نماز عید دعوت مردم به وحدت و یک‌رنگی است. فراخوانی است برای درک و نشر فضایل اسلامی. کلاس درسی است که مسلمانان با جان و دل در آن شرکت می‌جویند و از تعالیم آسمانی‌اش بهره می‌گیرند.

خطبه حضرت امیر(ع) در روز عید فطر

حضرت امیر(ع) پس از نماز عید سعید فطر خطبه می‌خواندند و در آن، پس از حمد و ستایش خدای متعال و بیان نعمت‌های او و نیز درود و سلام بر رسول خدا(ص) و خاندانش و سفارش به تقوای الهی می‌فرمودند: «خداوند ما و شما را در زمره کسانی قرار دهد که بدو امیدوار و از او هراسناکند. بدانید این روز که خداوند آن را برای شما عید قرار داده و شما را سزاوار بهره‌مندی از آن دانسته، برای آن است که نام او را بر زبان آرید تا خدا هم شما را یاد کند. او را به نیایش یاد کنید تا شما را پاسخ گوید. زکات فطرة خود را بپردازید که سنت پیامبر و تکلیفی از سوی خداست. هر کس باید به نام خود و خانواده‌اش، مرد و زن و کوچک و بزرگ، یک صاع گندم یا خرما یا جو بپردازد. …خداوند همه ما را از گناه باز دارد و آخرتمان را از دنیایمان نیکوتر گرداند

گفتار رسول خدا(ص) درباره عیدهای فطر و قربان

شاید هیچ جامعه و گروهی نباشد که ایام خاصی به عنوان عید نداشته باشد، اما معنی عید در میان اقوام و فرهنگ‌ها یکسان نیست. در برخی از جوامع روزهای عید، صرفا روزهای شادی و تفریح است؛ از سوی دیگر، در برخی از فرهنگ‌ها اعیاد به نوعی با دین و معنویت ارتباط داشته، یا به‌طور کلی خاستگاه مذهبی و آیینی دارند. در فرهنگ اسلامی اعیاد، یوم اللّه هستند و ارتباط تنگاتنگی با دین و مذهب دارند. پیامبر خدا(ص) می فرمایند: «زمانی که وارد مدینه شدم، اهالی آن شهر از زمان جاهلیت دو روز داشتند که طی آن دو روز به بازی و تفریح می‌پرداختند. خداوند به جای آن دو روز، دو روز بهتر به شما داد، روز فطر و روز قربان

گفتار حضرت علی(ع) در روز عید فطر

خداوندا به ما رحم کن و با غفران و آمرزشت ما را ببخش که تو والا و بزرگ مرتبه‌ای. امروز روزی است که خداوند آن را برای شما مسلمانان عید قرار داده و شما را شایسته و سزاوار این عید ساخته است. پس همواره به یاد خدا باشید تا خدا نیز به یاد شما باشد.

او را بخوانید تا اجابت کند، در این روز سعید، زکوة فطره خویش را بپردازید که به راستی این سنت پیامبر شماست و از سوی پروردگار بر شما واجب شده است.

شباهت روز عید فطر با مقامات اخروی در کلام حضرت علی

امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در روز عید فطر خطبه‌ای ایراد کردند و فرمودند: ای مردم! همانا این روز، روزی است که در آن نیکوکاران پاداش می‌یابند و هرزه‌کاران زیان می‌بینند. این روز شباهت بسیاری به روز رستاخیز دارد؛ پس وقتی از خانه‌هایتان به سوی مصلا می‌روید، روزی را یاد کنید که به سوی پروردگارتان بیرون می‌آیید، هنگامی که به نماز می‌ایستید، به یاد روزی باشید که در پیشگاه پروردگارتان می‌ایستید. وقت بازگشتن به خانه‌هایتان به یاد روزی باشید که به خانه‌های خود در بهشت باز می‌گردید.

زینت عید

برای هرچیزی زینتی است؛ چنانکه حضرت امیر(ع) فرموده‌اند: زینت حکمت، پارسایی – زینت دانش، بردباری – زینت پرستش، حضور قلب و خشوع و زینت پادشاهی و حکومت، عدالت و دادگری است. در روزهای عید هم اعمال و آیین‌هایی هست که موجب زینت یافتن و آراسته شدن آن روزهاست؛ از جمله پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «عیدهای خود را با گفتن اللّه‌اکبر آذین بندید.» و نیز می‌فرمایند: «عیدهای فطر و قربان را با جملات لااله‌الااللّه و اللّه‌اکبر و الحمدللّه و سبحان‌اللّه آذین بخشید

روز بازگشت به خدا

امام سجاد(ع)، روز عید فطر را روز بازگشت به خداوند می‌دانند و می‌فرمایند: «خداوندا، در روز عید فطر که آن را برای اهل ایمان، روز عید و شادی قرار دادی و برای اهل دین خود، روز اجتماعی و همیاری مقرر فرمودی، ما به سویت باز می‌گردیم و از گناهانمان آمرزش می طلبیم

حیات طَیّبه

عید فطر فرصتی است برای آنکه انسان بتواند برای خود زندگی پاک و سالمی به وجود آورد. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرمایند: «ماه رمضان و عید فطر هنگامی مبارک خواهد بود که مسلمانان بتوانند از این فرصت برای خودسازی و به وجود آوردن حیات طَیّبه در نفس خویش استفاده کنند و اصلاً از دیدگاه اسلام، همه فرایض، احکام، تکالیف، واجبات، مستحبات و احکام اجتماعی و فردی، مقدمه‌ای برایِ تسلط بر نفس و زنده شدن روح انسانی در آحاد بشر است..»

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |



 

درس اول

 

 

الهی

پروردگارا، سینه ام را برایم فراخ کن  (بگشای ) و کارم را برایم آسان گردان

 و گره از زبانم باز کن تا سخنم را بفهمند.

خدایا مرا از تاریکی های پندار خارج کن و مرا با نور فهم گرامی بدار.

خدایا درهای رحمتت را برما بگشای.

و گنجینه های دانش هایت را برما باز کن.

پروردگارا.... پروردگارا  آسان بگیر و سخت نگیر.

خدایا قلبم را شاد کن.

خدایا راه آسانی را به سوی محبتت به من نشان بده.

خدایا برای شیطان راهی بر عقل من قرار نده.

و راهنمایی برای باطل بر کار من قرار نده.

خدایا بندگی ات را به ما الهام کن و گناه به درگاهت را از ما دور کن.

(امید ما) به رحمتت است ای مهربان ترین مهربانان.

 

درس  دوم

در خدمت فقیران

هوا گرم است و مردم در خانه هایشان هستند علی (ع) به سوی بازار خارج شد.

اکنون خارج نشو. خورشید سوزان است.

نه .... شاید نیازمندی کمک بخواهد.

و در  راه : سنگین است .... سنگین است. ولی چاره ای نیست ...کودکان ... گرسنگی... تشنگی .... چه کار کنم؟!

علی (ع) به او نگاه کرد! سپس آمد و مشک را از او گرفت و به خانه اش برد... و از حال او پرسید:

علی بن ابی طالب همسرم را به مرزها فرستاد ... و بعد از چند روز خبر وفات  او را شنیدیم.

و کودکان یتیمی دارم و چیزی ندارم.

و نیاز مرا به خدمت مردم واداشته است.

علـی (ع) غمگین به دار الحکومه رفت و زنبیلـی را که در آن غذا بود برداشت.

پس برگشت و در زد.

چه کسی در می زند؟

من همان بنده ای هستم که مشک را همراه تو برداشت ... در را باز کن.... برای بچّه ها چیزی همراهم است.

خدا از تو راضی باشد و میان من و علی بن ابی طالب داوری کند.

پس علی (ع) وارد شد و گفت:

من به دست آوردن ثواب را دوست دارم. پس یکی از این دو کار را انتخاب کن: تهیه کردن نان یا بازی کردن با بچّه ها را.

من از تو در تهیه نان تواناتر هستم. پس تو با بچه ها بازی کن.

پس علی (ع) از میان آنان به سوی دو کودک کوچک رفت و نان در دهان آن دو گذاشت در حالی که به هر یک از آن دو می گفت:

ای پسرکم! علی ابن ابی طالب را در آنچه بر شما گذشت حلال کن.

و بعد از ساعتی.

 برادرم تنور را روشن کن .

خدایا خیر و ثوابت را بر این مرد فرو بریز ... ولی ... علی بن ابی طالب ...چگونه ... ؟! او به حال محرومان نگاه نمی کند ... ما محروم هستیم ولی او ... !

پس علی (ع) اقدام به روشن کردن آن نمود.

سپس وقتی آن را روشن کرد:

ای علی بچش. این سزای کسی است که درماندگان ویتیمان رافراموش کرده است

در این هنگام زنی آمد و خلیفه ی مسلمانان را دید و تعجب کرد.

وای بر تو ... آیا می دانی او کیست؟ او امیر المؤمنین است.

وای بر من . چه کار کنم؟‌پس به سوی او رفت در حالی که معذرت می خواست.

شرمم باد ... شرمم باد ... ببخشید ... معذرت ... ای امیر المؤمنین ... ببخشید ...

نه ... نه .... بلکه من از تو شرمم باد به خاطر اینکه در کار تو کوتاهی کرده ام .

 

درس سوم

کتاب زندگی

علم و دین دو بال برای انسان هستند که جز با آن دو نمی تواند پرواز کند و امّت اسلامی امّتی حرکت کننده به سوی کمال و رشد است و به این دو بال نیازمند است.

و اسلام از هنگام ظهورش مسلمانان را به فکر کردن ویادگیری تشویق کرده است.

و اینک بعضی از این آیه ها :‌

1-      اصل جهان:

 که آسمان ها و زمین بسته بودند و آن دو را باز کردیم.

اصل جهان راز پیچیده ای است و این آیه به جهانیان درباره حقیقت این امر در خلال سخنانی مختصر و مفید خبر می دهد: " آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند سپس خداوند آن دو را از هم جدا کرد."

محقّقان در علم اختر شناسی در قرن بیستم به نظریّه ای رسیده اند که خلاصه اش این است که مادّه ی نخستینِ جهان جامد بود. سپس انفجار شدیدی روی داد و اجزای آن مادّه جدا شد  و آسمان ها و زمین تشکیل شد.

2-       خورشید و ماه :

و ماه را در‌آن ها (در آسمان ها ) نور و خورشید را چراغ قرار داد.

کلمه ی "چراغ" چیزی را بیان می کند که دارای نور است و از خودش گرما دارد و کلمه ی "نور" ، نور محض را بیان  می کند که گرمایی در آن نیست.

و آیه می گوید: ماه نوری را می فرستد که گرمایی ندارد و از منبعی غیر خودش است. امّا خورشید خود به خود فروزان است و منبع نور و گرماست.

و انسان حقیقت ماه را نشناخت جز در قرن بیستم و بعد از فرود آمدن اولین انسان بر سطح آن و کشف اینکه آن تنها سیّاره ای سرد و خاموش است که هیچ اثری از آب و زندگی در آن نیست و نور خورشید را منعکس می کند.

3-      چرخش زمین:

و کوهها را می بینی. آن ها را جامد می پنداری در حالی که همچون ابر حرکت می کنند.

اگر به کوهها نگاه کنی آن ها ثابت می پنداری ولی حقیقت غیر این است. کوه ها همان طور که ابر حرکت می کند در برابر تو در حرکتندو علّت آن چرخش و حرکت زمینی است.

حرکت زمین در عصر ما بر کسی مخفی نیست ولی تا قرن های اخیر بر انسان نا معلوم بود و داستان گالیله در این زمینه مشهور است.

این پاره ای اشاره های علمی در قرآن کریم بود که علم تا به حال حقیقت آن را کشف کرده است.

و می دانیم که اشاره های علمی در آیه ها ی قرآن کریم فـی نفسه هدف نیست بلکه آیه هایی است که راست بودنِ ادّعای نازل شدنِ قرآن را از جانب خداوند تبارک و تعالی ( نام او پر برکت و بلند بادا) برای ما ثابت می کند.

به راستی که در آن آیه هایی وجود دارد برای قومی که می اندیشند.

 

درس چهارم

زیبایی علم

از ذکر ترانه های بی معنی و مفهوم و لهو و لعب دوری کن.

و سخن حق را بازگو و از بیهوده گویان دوری کن.

و تقوای خدا پیشه کن زیرا تقوای خدا به قلب انسانی نزدیک نشد مگر اینکه به  آن برسد.

کسی که راهزنی می کند  قهرمان نیست،قهرمان کسی است که تقوای خدا پیشه کند.

کجایند نمرود و کنعان و آنکه مالک زمین شد و مقام داد و برکنار کرد؟

علم را طلب کن و تنبلی نکن زیرا چه دور است خیر و برکت بر تنبل ها !

و خواب را ترک کن و [علم را ] به دست آور زیرا کسی که خواسته را بشناسد، آنچه را بخشش کند خوار و کوچک شمارد.

در افزایش علم، به خاک افکندنِ دشمنان وجود دارد و زیباییِ علم، اصلاح عمل است.

هرگز نگو: اصل و نسب من . اصل جوانمرد چیزی است که خودش آن را به دست آورده است.

ارزش انسان به چیزی است که آن را به نیکی انجام داده . خواه آن را زیاد انجام داده باشد یا کم.

آرزوها را در دنیا کم کن تا رستگار شوی. زیرا که نشانه ی عقل، کوتاه کردنِ آرزوست.

 

درس پنجم

آهو و ماه

من شکارچی هستم. برای شکار حیوانات کمیاب به مناطق مختلف سفر می کنم. در یکی از این سفرها هفته ی کاملـی را در یکی از جزایر استوایی گذراندم. آثار آهویی دارای شاخ های زیبا را جست و جو کردم که در این منطقه زندگی می کرد.

در این شکار یکی از ساکنان جزیره به من کمک کرد او به راه های جنگل هایش آگاه بود. وقتی خورشید غروب کرد زیر درختی مشرف به تپّه ای شنی نشستیم. اشعه ی نقره ای ماه ظاهر شد و منظره ی زیبایی شد که قلب ها را شیفته می کرد. (می فریفت)

در این هنگام آهویی را دیدم که به آرامی روی شن راه می رفت تا اینکه به قلّه ی یکی از تپّه ها رسید و نشست.

نگاه کن .... نگاه کن .... این همان آهویی است که در طول روز دنبال آن گشتم. به شاخ های زیبای گرانبهایش نگاه کن که مانند نقره ی برّاق در نورماه ظاهر شد.

آهو به  وجود ما پی نبُرد. پس در نقطه ای ایستاد در حالـی که با شگفتی به ماه می نگریست پس سلاحم را درآوردم ولی دستم قبول نکرد .

چگونه آهویی را می کشی که به زیبایی عشق می ورزد همان طور که تو به آن عشق می ورزی؟!

(آهو) محلّ امن خود را در میان درختان برای دیدن ماه و مناجات با او ترک کرده است.

سلاح را بر زمین نهادم و به دوستم گفتم:‌نه  این آهو را نمی کشم نظرت چیست؟!

آفرین حق با توست این حیوانی با احساس است که به زیبایی عشق می ورزد.

 

 




ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |
هر چه آثار معنوى و مثبت و پرفايده در خوردن مال حلال است ، ضدّش در مال حرام است . ترك نماز واجب ، ترك نماز شب ، قساوت قلب ، بى‏ميلى به حقايق اصيل ، تاريكى دل ، سرسختى نشان دادن در مقابل حق ، كسالت روح ، ظلمت جان ، سستى در دين ، دست زدن به كارهاى زشت و ناشايست و بسيارى از امور شيطانى به طورى كه قرآن مجيد و روايات مى‏گويند ، از آثار شوم حرام‏خوارى است . وَلَمَّا ذَكَرَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : الحَريصَ عَلَى الدُّنْيا قالَ : رُبَّ اَشْعَثٍ أَغْبَرٍ مُشَرَّدٍ فى الأَسْفارِ مَطْعَمُهُ حرامٌ وَمَلْبَسُهُ حَرامٌ وَغَذى بِالْحَرامِ ، يَرْفَعُ يَدَيْهِ فَيَقُولُ : يا رَبِّ يا رَبِّ فَأَنّى يُسْتَجابُ لِذالِكَ.
وقتى نبىّ اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سخن از حريص به دنيا پيش آورد فرمود : چه بسا آشفته ، گرد آلوده ، خانه به دوش و آواره‏اى از اين شهر به آن شهر و از اين سفر به آن سفر كه خوراك و لباس و تغذيه‏اش با حرام است و دست به دعا برمى‏دارد و يا رب يا رب مى‏گويد ، چگونه اين آدمى كه غرق در حرام است دعايش مستجاب شود ؟
عَنِ النَّبِىِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أَنَّ لِلّهِ مَلَكاً عَلى بَيْتِ الْمَقْدَسِ يُنادى كُلَّ لَيْلَةٍ مَنْ أَكَلَ حَراماً لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ صَرْفٌ وَلا عَدْلٌ .
از نبىّ بزرگ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل شده : خدا را ملكى است بر بيت المقدس هر شب فرياد مى‏كند : هركس حرام بخورد مستحب و واجبى از او پذيرفته نيست !!
وَقالَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : مَنِ اشْتَرى ثَوْباً بِعَشَرَةَ دَراهِمَ وَفى ثَمَنِهِ دِرْهَمُ حَرامٍ لَمْ يَقْبَلِ اللّهُ تَعالى صَلاتَهُ مادامَ عَلَيْهِ مِنْهُ شَىْ‏ءٌ .
و نيز پيامبر عزيز صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : كسى كه پيراهنى را به ده درهم بخرد و در آن ده درهم درهمى از حرام باشد ، تا وقتى چيزى از آن پيراهن بر اوست خدا نمازش را قبول نمى‏كند .
وَقالَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : كُلُّ لَحْمٍ نَبَتَ مِنْ حَرامٍ فَالنَّارُ أَوْلى بِهِ .
و نيز آن حضرت فرمود : هر گوشتى از حرام برويد ، آتش به او سزاوارتر است .
وَقالَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : مَنْ أَصابَ مالاً مِنْ مَأْثَمٍ فَوَصَلَ بِهِ رَحِماً أَوْ تَصَّدَقَ بِهِ أَوْ أَنْفَقَهُ فى سَبيلِ اللّهِ جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِكَ جَميعاً ثُمَّ قَذَفَهُ فى النّارِ.
و نيز آن رهبر بزرگ فرمود : كسى كه از طريق گناه به مالى برسد و با آن صله رحم كند ، يا صدقه بدهد ، يا در راه خدا انفاق كند ، خداوند همه آن اموال را جمع كند و با صاحبش به آتش جهنّم اندازد .
عَنِ الصَّادِقِ عليه‏السلام : إِذَا اكْتَسَبَ الرَّجُلُ مالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ ثُمَّ حَجَّ فَلَبّى نُودِىَ لا لَبَّيْكَ وَلا سَعْدَيْكَ وَإِنْ كانَ مِنْ حِلِّهِ نُودِىَ لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ.
امام صادق عليه‏السلام فرمود : مرد وقتى از غير حلال كسب مال كند و با آن به حج برود و تلبيه بگويد ، به او گفته مى‏شود : لا لبّيك و لا سعديك و اگر از مال حلال باشد ، لبّيك او را جواب مى‏گويد .
وَعَنْهُ عليه‏السلام : كَسبُ الْحَرامِ يَبينُ فى الذُّرِيَّةِ .
و نيز حضرت صادق عليه‏السلام فرمود : مال حرام آثارش در نسل آشكار مى‏شود .
مى‏گويند : حجّاج بن يوسف ثقفى كه در پليدى و خباثت نظير نداشت به كوفه آمد و آنجا را از طرف عبدالملك مقرّ حكومت خود قرار داد ، به او گفتند : در اين شهر ، افرادى مستجاب الدعوه هستند . گفت : همه آن‏ها را كنار سفره من حاضر كنيد ، همه را آوردند . به آنان گفت : غذا بخوريد ، آن‏ها هم از آن سفره خوردند .
سپس به آنان گفت : برويد . چون رفتند ، به اطرافيانش گفت : با اين غذاى حرامى كه اينان خوردند ، مطمئن باشيد كه ديگر دعايشان مستجاب نخواهد شد !!
چه نيكوست كه انسان توجّه داشته باشد كه مدّت اقامتش در دنيا بسيار كم است و عمر هم چون برق زودگذر است ؛ اين عمر كوتاه و زودگذر به اين نمى‏ارزد كه انسان براى يك لقمه نان و يك يا دو دست لباس و يك خانه ، خودش و اهل و عيالش را به حرام آلوده كند و دست به ربا و رشوه و غصب و دزدى و تجاوز و غارت ببرد ، در حالى كه خداى بزرگ روزى انسان را از حلال قرار داده و آدمى را از حرام نهى كرده است تا كى بايد گرفتار دام دنيا باشيم و تا چه وقت بايد دچار اسارت هوى و هوس بوده و عمر گرانمايه را به بى‏خبرى سپرى كنيم ؛ آخر براى اين شكم ناقابل و بدن بى‏مقدار ، چرا بايد آلوده به گناه و تجاوز شويم و شكم و شهوت را به جاى خدا معبود خود گرفته و تمام لحظات خود را در فرمان آن دو تمام كنيم !!
مگر ارزش شكم و قيمت شهوت چه اندازه است ، كه آن دو را با خدا عوض كرده و به سعادت ابدى و هميشگى خود ضربه‏هاى غير قابل جبران وارد كنيم .
كارى نكنيم كه روز توبه دير شود و وقتى به خود آييم كه يك جو براى ما سود نداشته باشد و التماس كنيم كه خدايا ! ما را به دنيا برگردان تا مؤمن شده و عمل صالح بجاى آريم و در جواب ما بگويند : ساكت باش ، برگشتنى براى تو نيست ، وقت جبران خطاكارى گذشته .
بياييد تا فرصت داريم از عمر پرقيمت خود در راه خدا وبراى خدا استفاده كنيم و اين چند صباح محدود را خرج حضرت دوست كرده ، با انجام كارهاى خداپسندانه تمام كنيم و به قول فيض كاشانى آن مست جام وحدت :
      وقت آن است كه جوينده اسرار شويم
      روح را پاك برآريم زآلايش تن
      عشق را كاش بدانيم كدام است دكان
     جاى آن دارد اگر صد دل و صد جان بدهيم
     گره دل نگشايد به سر انگشت خرد
    كار عشق است بيا از پى اين كار شويم
    *
    بگذاريم تن كار و دلِ كار شويم
    پيش‏تر زان كه اجل آيد و مردار شويم
    تا دو صد جان به كف آريم و خريدار شويم
    قابل مرحمت يك نظر يار شويم
    كار عشق است بيا از پى اين كار شويم
 
از رسول بزرگوار اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل شده كه نخوردن يك لقمه حرام نزد خداوند، از دو هزار ركعت نماز مستحب بهتر است .
امام صادق عليه‏السلام فرمود : رد كردن يك درهم به صاحبش كه راضى نيست پيش انسان بماند ، نزد حق با هفتاد حج قبول شده برابر است .
پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : قومى وارد قيامت مى‏شوند كه حسنات آن‏ها مانند كوه‏هاى تهامه است ، ولى آنان را به آتش مى‏برند . عرض كردند : در پرونده آنان نماز هست ؟ فرمود : آرى . گفتند : روزه دارند ؟ فرمود : آرى ؛ حتّى در پرونده خود نماز شب هم دارند ، ولى آنچه باعث به آتش رفتن آن‏ها است ، اين است كه در برخورد به مال دنيا رعايت حلال و حرام خدا را ننمودند!!
و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمودند : از طرف حق به من امر شد كه قوم خود را بترسان ، به آنان بگو : داخل مسجد مى‏شويد در حالى كه از بنده‏اى از بندگانم بر گردن شما حقّى است كه با حبس اين حق به او ظلم شده ، تا زمانى كه در مسجد ، در حال نماز در محضر من ايستاده‏ايد ، من شما را لعنت مى‏كنم .
آرى ، اين چند روزه محدود دنيا بايد با دقّت و مراقبت و بيدارى و محاسبت زندگى كرد تا در پيشگاه حق از صالحين شويم و به فرموده امام صادق عليه‏السلام :[ ثُمَّ مَنْ رَعى عِلْمَهُ عَنِ الْهَوى وَدينَهُ عَنِ الْبِدْعَةِ وَمالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ الصَّالِحينَ ]سپس هركس علمش را از هوى و دينش را از بدعت و مالش را از حرام حفظ كند پس او از جمله صالحين است .
[ قالَ النَّبِىُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ وَمُسْلِمَة وَهُوَ عِلْمُ الأَنْفُسِ ]
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد ، پيامبر عزيز اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود :
طلب دانش بر هر مرد و زنى واجب است و آن شناخت نفس است .
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, توسط امیرمحمد |


لباس بهشتی ازآن کسانی خواهد بود که دو ویژگی داشته باشند؛ایمان و عمل صالح،و بهره‌مندی ازاین لباس مخصوص کسانی خواهدبود که واردبهشت می‌شوند.لیکن آنها که بخاطراعمالشان به جهنم می‌رونددرآنجا باید لباس خاص آن مکان را بپوشند.


لباس بهشتی

جهاد دری ازدرهای بهشت است،وتقوا حافظ ایمان است وجز با جهاد درراه خدا حفظ نمی‌شود،دراین میان،خداوند به مجاهدانِ درراهش ومتقّین، بشارت ومژده‌ی بهشت‌هایی را می‌دهدکه درآن با لباسهای فاخرونفیس جاودانه می‌مانند:«اِنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات،انّا نضیع اَجرَمَن اَحسَنَ عملاً،اولئک لهم جَناتُ عَدنٍ تجری من تحتهم الانهار،یُحَلّون مِن أساور مِن ذَهَبٍ و یَلبسِون ثیابا خُضراً مِن سُندسٍ واستبرقٍ متکئین فیها علی الارائک،نِعم الثواب و حَسُنَت مرتفَقَاً : آنان که ایمان آوردند وکارنیکو انجام دادند،ما اجر هر که را که نیکو انجام دهد از بین نمی‌بریم،آنها باغهای جاودانه‌ای دارندکه جویبارها از زیرشان جاری است،آنها با دستبندهایی ازطلا آراسته می‌شوند و لباس‌های سبزی ازحریرو دیبا می‌پوشند، و در بهشت برتختها تکیه می‌دهند،چه نیکو اجروآرامگاهی است»(کهف/ 3).

ملافتح الله کاشانی درتفسیراین آیه می‌نویسد: (ملا فتح الله کاشانی،پیشین،ج5،ص351) «اخضرار ثیاب(سبزبودن لباس)به جهت آن است که خضرت وسبزی،حسن الوان است و طراوتش اکثر و سندس و استبرق نیزجمع بین‌النوعین است که براین آیه دلالت دارد:«فیها ما تشتهیه الأنفسُ وتلذّ الأعینُ:درآنجا هرچه نفوس را برآن میل است و چشمها را شوق و لذت،مهیّا باشد».(زخرف،71)

مفهوم آیه بیانگر دو نوع لباس وجامه‌ی بهشتی است که یکی لباس سبز ازابریشم و حریر نازک و دیگری از ابریشم وحریر ضخیم و زربفت است.(شیخ طبرسی،پیشین،جلد3،ص466)

 

آیادر بهشت گرما و سرما وجود دارد ؟

البته باید بیان کرد که دربهشت گرماوسرمای شدیدی وجود نداردتا بوسیله پوشیدن لباس رفع شود،بلکه اینها اشاره به لباس‌های متنوع وگوناگون بهشتی است،مسلماً الفاظ وکلمات ماکه برای رفع حاجت درزندگی روزمره‌ی دنیا وضع شده است قادر نیست،مسائل آن جهان بزرگ وکامل راتوصیف کندبلکه تنها می‌تواندماننداین آیه اشاراتی به آن باشد،هرچند که بعضی نیز تفاوت این لباسها را اشاره به تفاوت مقام قرب بهشتیان دانسته‌اند.(مکارم شیرازی، پیشین ،ج 21، ص 211)

واین جامه‌های فاخرنیست مگر ازآن کسانیکه در این دنیا ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند و فریب شیطان را نخوردند :

« ان الله یدخل الذین امنوا وعملواالصالحات جنّات تجری من تحتها الأنهار یُحلّون فیها من أساور مِن ذهبٍ ولؤلؤولباسُهم فیها حریر:قطعاً خداوندکسانیکه ایمان آورندونیکوکار شدندرا داخل باغهایی ازبهشت میکند که اززیرش جویبارها جاری است،درآنجا با دستبندهایی ازطلا ومروارید آراسته می‌شوند ولباس آنها درآنجا حریراست».(حج/23)

آنان که ایمان آوردند وکارنیکو انجام دادند،ما اجر هر که را که نیکو انجام دهد از بین نمی‌بریم،آنها باغهای جاودانه‌ای دارندکه جویبارها از زیرشان جاری است،آنها با دستبندهایی ازطلا آراسته می‌شوند و لباس‌های سبزی ازحریرو دیبا می‌پوشند، و در بهشت برتختها تکیه می‌دهند،چه نیکو اجروآرامگاهی است
لباس جهنمی

لباس بهشتی ازآن کسانی خواهد بود که دو ویژگی داشته باشند؛ایمان و عمل صالح،و بهره‌مندی ازاین لباس مخصوص کسانی خواهدبود که واردبهشت می‌شوند.لیکن آنها که بخاطراعمالشان به جهنم می‌رونددرآنجا باید لباس خاص آن مکان را بپوشند.

خداونددرسوره ابراهیم آیه 49و50 دروصف لباس جهنمیان چنین فرموده است:

« وتری المجرمین یومئذٍ مقرّنین فی الأصفاد سرابیلهم من قطران تغشی فی وجوههم النار: درآن روز گناهکاران را می‌بینی که درزیر چرخ قهر خداوند قرار دارند،پیراهن‌هایشان ازمس گداخته‌ی آتشین است و شعله‌ی آتش چهره‌ی آنها را می‌پوشاند.»

شیخ طبرسی می گوید: قطران چیزی است سیاه، بد بو و چسبنده که بربدن شتر می‌مالند.(شیخ طبرسی ، پیشین،ج 4، ص 77)

این ماده از درختی به نام «ابهل»گرفته می‌شود و آن را می‌جوشانند تا سفت شود و جسمی سیاه، بد بو و قابل اشتعال بدست آید(شیخ طبرسی ، پیشین،ج 4، ص 77).

مفهوم جمله « سرابیلهم من قطران» این است که به جای لباس ، بدن‌های آنان را ازنوعی مادهّ‌ی سیاهرنگ و بدبوی قابل اشتعال می‌پوشانند، لباسی که هم زشت و بد منظر است و هم بد بو و قابل ‌سوختن و شعله ‌و رشدن و با داشتن این عیوب، بدترین نوع لباس محسوب می‌شود، چرا که لباس را برای آن می‌پوشندکه زینت انسان باشدو نیز او را ازسرما وگرما حفظ کند درحالیکه این لباس هم زشت است و هم‌ سوزاننده و مضّر.

 

آیات قرآن کریم ، حلقه هایی از اعمال انجام شده در دنیا

سید قطب درتفسیرفی ظلال القرآن به طرز بسیار زیبایی این آیات را تفسیر کرده است.ایشان معتقد است که این آیات گویی صحنه‌هایی ازحلقه‌های یک فیلم هستندوخداوند به شکلی متوالی عذاب کافران وپاداش متقین را به تصویر می‌کشد:« فاما الذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار،یصیب من فوق رؤوسهم الحمیم،یصهر به مانی بطونهم و الجلودولهم مقامع من حریر،ذوقوا عذاب الحریق.هذه ثیاب من النار تقطع وتفصل وهذا حمیم ساخن یصیب من فوق الرؤوس وهذا هو العذاب یشتّدویتجاوزالطاقه واما الذین آمنوا فهم هنالک فی الجنّات تجری من تحتها الانهار،وملابسهم لم تقطع من النار إنما فصلت من الحریرولهم فوقها حلی من الذهب واللؤلؤ هولاء فی نعمه الطمانینه و الیسرو التوفیق هنا مشهدمن مشاهده القیامه یتجلّی فیه الاکرام و الهوان،فی صوره واقع شهید کأنه معروض للعیان(سیدقطب،فی ظلال القرآن،الدرس السادس ، ص 2415) :آنانکه کفر ورزیدند لباسهایی ازآتش آنها را در بر می‌گیرد و آتش‌گداخته برسرآنها فرودآیدو شکمهاوپوستهایشان را می‌سوازند واین عذابی سخت وطاقت‌فرسا است ودرمقابل کسانیکه ایمان آورده‌انددربهشتهایی جاویدان سکنی‌گیرند ولباس‌هایشان از حریر و ابریشم است که با حلّه‌های طلا و مروارید تزیین شده‌اند و این آیات صحنه‌ای ازصحنه‌های روز قیامت هستند که درآن بوضوح اکرام واحترام بهشتیان وذلت وخواری جهنمیان به‌تصویر‌کشیده‌شده است.درحقیقت«قطران»که درجهان دیگر لباس جهنمیان را تشکیل می‌دهدگوئی تجسمی ازاعمال آنان دراین جهان است و منظور از پوشانده ‌شدن صورتشان به شعله‌های آتش این است که وقتی لباس قطران شعله‌ورشود نه تنها اندام بلکه صورتهای آنان را هم که به قطران آلوده نیست را درمیان شعله‌هایش می‌سوازند(مکارم شیرازی، پیشین ،ج 10، ص 378)


نتیجه گیری

درکتاب الهی از پنج نوع لباس نام برده شده است:لباس ظاهری که ازآن به عنوان نعمت و هبه یاد فرموده و انسان باید نسبت به این نعمت شاکر باشد و از مسئله شب و وضع زندگی زن و مرد نسبت به یکدیگر و اینکه هر یک برای دیگری ازجهاتی به منزله‌ی پوشش‌اند، تعبیر به لباس طبیعی نموده است. پس از آن لباس تقوا را که در دنیا انسان را ازتمام آلودگی‌های اعتقادی، عملی و اخلاقی حفظ کرده و درآخرت از عذاب الهی درامان می‌دارد، نام برده است و در پایان به لباس‌های سبز حریر و دیبای بهشتیان و پیراهن‌های آغشته به مس گداخته‌ی جهنمیان اشاره نموده است.

شایسته است که انسان دراین دنیا خود را ملبس به لباس تقوا کندو از لباس ظاهر جهت عبادت وخدمت به خلق بهره بَردو از لباس طبیعی نیز برای رضای دوست استفاده کند تا در جهان آخرت لباس بهشتی بر او پوشانده شود و ازلباس عذاب در امان ماند.

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.